استاد بسکتبال جذاب من
استاد بسکتبال جذاب من
پارت۲
♡: ما اینیم دیگه تو هم برو عاشق شو
^: من خیلی وقته عاشق شدم
♡: کیه کیه بگو
^: ارام داداش، خودت
♡: گوه میخوری که عاشق جونگ کوک شدی
^: حالا مگه چته داداشته ها منم دوسش دارن
♡: باشه پس میرم بهش میگه
^: نری بگیا
♡: باشه
دیدم به گوشیم زنگ خورد ناشناس بود جواب دادم
☆:سلام خانم جئون ات منم استاد بسکتبال
♡: اه ببخشید نشناختم بله بفرنایید
☆: میخواستم بگم که فردا بیاید کلاس بسکتبال
♡: عه واقعا باشه حتما ولی ساعت چند
☆: اها ساعت شش بیا
♡: باشه حتما میام
☆: باشه خداحافظ
♡: باشه بای
گوشیو قطع کردم
♡: واییییییییی فردا کلاسم شروع میش
^: یاااا وایسا کلاسا که از هفته ی دیگه شروع میشه چطوری. وایسا نکنه عاشقت شده که گفته زود تر بری کلاس
♡: نه بابا
^: تو خیلی خوشگلی همه پسرا زود شیفتت میشن
♡: هوف شاید
^: افرین good girl
♡: خفه شو
ویو ات:
واقعا تعجب کردم که استاد بهم گفت فردا برم کلاس لونا رو رسونم خونه اش و با موتورم رفتم سمت خونه
(نیم ساعت بعد)
رسیدم خونه درو باز کردم رفتم داخل لباسمو عوض کردم رفتم شام خوردم و بعد رفتم یه فیلم دیدم اسمش فراموش شده است خیلی قشنگه فیلمش و بعد فیلم که تموم شد رفتم حموم و بعد موهامو خشک کردم ورفتم خوابیدم
(صبح)
ویو ات:
صبح بیدار شدم رفتم دست و صورتم رو شصتم و رفتم پایین رفتم برای خودم صبحانه درست کردم و خوردم دیدم به گوشیم پیام اومد فهمیدم که لونا هست گفته:
^: ات جونم میتونی امروز ناهار بیای پیشم بعد ساعت شش میری کلاس بسکتبال
♡: باشه بای
^: خوبه بای
(پایان مکالمه ی ات و لونا)
رفتم اماده شدم رفتم پایین رفتم بوتمو پوشیدم
رفتم سوار موتورم شدم و رفتم سمت خونه لونا
(نیم ساعت بعد)
رسیدم خونه لونا
پارت۲
♡: ما اینیم دیگه تو هم برو عاشق شو
^: من خیلی وقته عاشق شدم
♡: کیه کیه بگو
^: ارام داداش، خودت
♡: گوه میخوری که عاشق جونگ کوک شدی
^: حالا مگه چته داداشته ها منم دوسش دارن
♡: باشه پس میرم بهش میگه
^: نری بگیا
♡: باشه
دیدم به گوشیم زنگ خورد ناشناس بود جواب دادم
☆:سلام خانم جئون ات منم استاد بسکتبال
♡: اه ببخشید نشناختم بله بفرنایید
☆: میخواستم بگم که فردا بیاید کلاس بسکتبال
♡: عه واقعا باشه حتما ولی ساعت چند
☆: اها ساعت شش بیا
♡: باشه حتما میام
☆: باشه خداحافظ
♡: باشه بای
گوشیو قطع کردم
♡: واییییییییی فردا کلاسم شروع میش
^: یاااا وایسا کلاسا که از هفته ی دیگه شروع میشه چطوری. وایسا نکنه عاشقت شده که گفته زود تر بری کلاس
♡: نه بابا
^: تو خیلی خوشگلی همه پسرا زود شیفتت میشن
♡: هوف شاید
^: افرین good girl
♡: خفه شو
ویو ات:
واقعا تعجب کردم که استاد بهم گفت فردا برم کلاس لونا رو رسونم خونه اش و با موتورم رفتم سمت خونه
(نیم ساعت بعد)
رسیدم خونه درو باز کردم رفتم داخل لباسمو عوض کردم رفتم شام خوردم و بعد رفتم یه فیلم دیدم اسمش فراموش شده است خیلی قشنگه فیلمش و بعد فیلم که تموم شد رفتم حموم و بعد موهامو خشک کردم ورفتم خوابیدم
(صبح)
ویو ات:
صبح بیدار شدم رفتم دست و صورتم رو شصتم و رفتم پایین رفتم برای خودم صبحانه درست کردم و خوردم دیدم به گوشیم پیام اومد فهمیدم که لونا هست گفته:
^: ات جونم میتونی امروز ناهار بیای پیشم بعد ساعت شش میری کلاس بسکتبال
♡: باشه بای
^: خوبه بای
(پایان مکالمه ی ات و لونا)
رفتم اماده شدم رفتم پایین رفتم بوتمو پوشیدم
رفتم سوار موتورم شدم و رفتم سمت خونه لونا
(نیم ساعت بعد)
رسیدم خونه لونا
۱۶.۶k
۰۱ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.