یه روز صبح از خواب بلند میشی و متوجه میشی هیچ حسی به گذشته ...

..
یه روز صبح از خواب بلند میشی و متوجه میشی هیچ حسی به گذشته و آدم های گذشته نداری، دیگه می تونی واسه همشون آرزوی خوشبختی کنی؛
یه جور رهایی و بی احساسی کامل، از اون به بعد با کسی جر و بحث نمی کنی، به همه لبخند می زنی و از همه چیز ساده می گذری.
مردم بهش میگن قوی شدن، اما من میگم سِر شدگی!

#روزبه_معین
دیدگاه ها (۱۱)

بهترین نویسنده ای که می شناسید و بگید لطفا؟

کافر شده ام به بودنم پیش شمالبیک،انا المومن فی کیش شما محشر ...

حقیقت اینه که تووی زندگی یه چیزایی دست خودت نیست... یا باید ...

‌حواسش یکم پرته ،چن سالیهتو رو جای اسمم صدا میکنهشبایی که دل...

قبلانم گفتمقاطی کردن ورزش مردو زن , یه Master Plan صهیونیست ...

انسانیت

وانشات گوجو//پارت ۳

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط