در این جادو شب

در این جادو شب ِ
‏پوشیده از برگِ گلِ ڪوڪب...
‏دلم دیوانه بودن
‏با تو را می‌خواست!

👤‏مهدے اخوان‌ ثالث
دیدگاه ها (۰)

در من ترانه‌ای نبود، تو خواندی. در من آینه‌ای نبود، تو دی...

بهترین جفت در جهان خنده و گریه است!آنها هیچگاه یکدیگر را همز...

#فاضل_نظریچو قناری به قفس؟يا چو پرستو به سفر؟هيچيك!من چو كبو...

📝ما از دلگیریِ روزهایمان، به "شب" پناه مے بردیم،و از دلتنگیِ...

تو!خود پاییزی دستانم را می خشکانی برگ هایم را می‌ریزی ودر رو...

کاش چون برگ خزان رقص ِمرانیمه شب ماه تَماشا می کرد ،،،در دل ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط