چقدر صدای آمدن پاییز

چقدر صدای آمدنِ پاییز
شبیه صدای قدم های تو بود
ملتهب، مرموز، دوست داشتنی...
چقدر هوای پاییز شبیه دست های توست
نه گرم، نه سرد، همیشه بلاتکلیف...
چقدر صدای خش خش برگ ها
شبیه صدای قلب من است
که خواست، افتاد، شکست...
چقدر این پیاده روها پر از آرزوهای من است
نارنجیِ یکدست، پُر از آدم های دست در دست، مست...
چقدر پاییز شبیه دلتنگی ست
شبیه کسی که بود، رفت
کسی که دیگر نیست....


#پریسا_زابلی_پور
دیدگاه ها (۱۸)

آسمانِ شبهای پایــــیزحسابش با همه ی شب ها فـــــرق دارد..."...

آه از ایـــــن درد؛ڪه جز مرگِ من اشدرمـــــان نیســــت…#هوشن...

شب از آنجایی شروع می‌شود که موهایت را باد دانه دانه پریشان م...

مترسک را دار زدند به جرم دوستی با پرنده ..!!!که مبادا تاراج ...

محمد ویسی

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط