تابلوی در انتظار پاییز

تابلوی در انتظار پاییز
یاد با تو بودن را در من زنده کرد
انگار دستی به سرعت باد
هوای دلتنگی ات را در خیالم
پاشید و رفت
آخرین بار وعده برگریزان داده بودی
از راه رسیده فصل خزان و
رویای درختان هم در حال خیس شدن است
اما تو کجایی ؟
خیال خنده داری ست
فصل ها را اشتباه ورق زده باشم
به گمانم
در بهار با پرنده ای به خواب رفتی
دیگر خسته ام از انتظار دوباره
میترسم پاییز دیگر بیاید و
باز هم تو نیایی
و این بار در ابتدای زمستان
عشق روی دستانم جان بدهد ...
دیدگاه ها (۳)

دلم لک زده برای ی آغوش . . .ی لبخند از ته دل . . .ی خیال تخت...

روزی میرسدکه در همان کافه قدیمی میز کناری ات را رزرو میکنمکن...

دنــبال مــن خـــواهی گــشت در آدمــهای بعــدی بعد مــن ، هـ...

میخواهی بمان میخواهی برورفتنت دل انگیز تر از آمدن دیگریست......

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط