سناریو
#سناریو
وقتی اونا می خوان بات شوخی کنن و می ترسوننت و تو هم می ترسی و گریه می کنی و قلبت در. د می گیرت
نامجون: ات ات واقعا ببهشید می خواستم یه فقط شوخی کوچیک بات کنم که بترسی ولی نه این جوری
جین: ا.. ات خوبی؟ اگه چیزی بشه تقصیر منه اخه چرا این جوری ترسوندمت
شوگا: یه لحظه به فکر این نبودم که قراره چی بشه واقعا ببخشید
جیهوب: حالت خوبه؟ پاشو برو دست و صورتتو یه اب بزن
جیمین: م... می خوای دکتر صدا کنم؟ خوبی؟ اخه من چرا باید می ترسیدم
تهیونگ: واقعا باورم نمی شد که انقدر بتر. سی وگرنه این کارو نمی کردم
جونگکوک: حالا خوبه مگه نه؟! لطفا گریه نکن نمی خواستم این طوری شه
#مالک.جیمینــ
وقتی اونا می خوان بات شوخی کنن و می ترسوننت و تو هم می ترسی و گریه می کنی و قلبت در. د می گیرت
نامجون: ات ات واقعا ببهشید می خواستم یه فقط شوخی کوچیک بات کنم که بترسی ولی نه این جوری
جین: ا.. ات خوبی؟ اگه چیزی بشه تقصیر منه اخه چرا این جوری ترسوندمت
شوگا: یه لحظه به فکر این نبودم که قراره چی بشه واقعا ببخشید
جیهوب: حالت خوبه؟ پاشو برو دست و صورتتو یه اب بزن
جیمین: م... می خوای دکتر صدا کنم؟ خوبی؟ اخه من چرا باید می ترسیدم
تهیونگ: واقعا باورم نمی شد که انقدر بتر. سی وگرنه این کارو نمی کردم
جونگکوک: حالا خوبه مگه نه؟! لطفا گریه نکن نمی خواستم این طوری شه
#مالک.جیمینــ
- ۳۴۳
- ۲۳ بهمن ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط