سناریو

#سناریو
وقتی اونا می خوان بات شوخی کنن و می ترسوننت و تو هم می ترسی و گریه می کنی و قلبت در. د می گیرت

نامجون: ات ات واقعا ببهشید می خواستم یه فقط شوخی کوچیک بات کنم که بترسی ولی نه این جوری

جین: ا.. ات خوبی؟ اگه چیزی بشه تقصیر منه اخه چرا این جوری ترسوندمت

شوگا: یه لحظه به فکر این نبودم که قراره چی بشه واقعا ببخشید

جیهوب: حالت خوبه؟ پاشو برو دست و صورتتو یه اب بزن

جیمین: م... می خوای دکتر صدا کنم؟ خوبی؟ اخه من چرا باید می ترسیدم

تهیونگ: واقعا باورم نمی شد که انقدر بتر. سی وگرنه این کارو نمی کردم

جونگکوک: حالا خوبه مگه نه؟! لطفا گریه نکن نمی خواستم این طوری شه

#مالک.جیمینــ
دیدگاه ها (۰)

#سناریو«درخواستی»ریکشنشون وقتی که خیلیی جذاب شدن و لباسای جذ...

#سناریووقتی از تو کیفشون یواشکی پول ور می داری ولی عملیات خر...

#سناریو«درخواستی» وقتی تومور مغزی گرفتی و احتمال 90 درصد هست...

#سناریو«درخواستی» وقتی دستتو با تیغ زدی اونا غیرتی میشننامجو...

اگه این بازی, بازی سال بشه که به احتمال زیاد می شه !!اون وقت...

رمان انیمه ای «هنوز نه!» چپتر ۱

این ادیت جدیدمه ولی هنوز کاملش نکردم

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط