آتشکده ی عشق چه سرد است برادر
آتشکده ی عشق چه سرد است برادر!
دل تذکره ی جیبی درد است برادر!
بر چهره ی این مرده ی نفرین شده بنگر
گفتند که مرد است چه زرد است برادر!
نان آجر و خون آب نمک گیر و عسل زهر
بر سفره ی این پست مبر دست برادر!
جان باخت به پای غزل و عشق و صداقت
از حربه ی کولی تر دست برادر!
چشمان فرو رفته ی این عاشق بی برگ
با آینه در حال نبرد است برادر!
یخ زد دل بی حوصله از خشم زمستان
آتشکده ی عشق چه سرد است برادر!
#علی_اکبر_یاغی_تبار
دل تذکره ی جیبی درد است برادر!
بر چهره ی این مرده ی نفرین شده بنگر
گفتند که مرد است چه زرد است برادر!
نان آجر و خون آب نمک گیر و عسل زهر
بر سفره ی این پست مبر دست برادر!
جان باخت به پای غزل و عشق و صداقت
از حربه ی کولی تر دست برادر!
چشمان فرو رفته ی این عاشق بی برگ
با آینه در حال نبرد است برادر!
یخ زد دل بی حوصله از خشم زمستان
آتشکده ی عشق چه سرد است برادر!
#علی_اکبر_یاغی_تبار
- ۷۳۴
- ۰۲ اسفند ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۴)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط