ساعت شب بود که صدای تلفن پسر را از خواب بیدار کرد

🕒 ساعت 3 شب بود که صدای تلفن ، پسر را از خواب بیدار کرد

🕒 پشت خط مادرش بود

🕒 پسر با عصبانیت گفت: چرا این وقت شب مرا از خواب بیدار کردی

🕒 مادر گفت:25 سال قبل در همین موقع شب تو مرا از خواب بیدار کردی

🕒 فقط خواستم بگویم تولدت مبارک

🕒 پسر از اینکه دل مادرش را شکسته بود تا صبح خوابش نبرد ، صبح سراغ مادرش رفت . وقتی داخل خانه شد مادرش را پشت میز تلفن با شمع نیمه سوخته یافت... ولی مادر دیگر در این دنیا نبود

https://telegram.me/nokrahlbyt


#مذهبی #فرهنگی #روح_الله_بیات #نوکراهلبیت #قم
دیدگاه ها (۱)

🌹 ﻗﺪﻳﻤﺎ ﺍﮔﻪ ﻧﻮﻥ ﻭ ﺗﺨﻢ ﻣﺮﻍ ﺗﻤﻮﻡ ﻣﻴﺸﺪ ﺭﺍﺣﺖ ﻣﻲ ﭘﺮﻳﺪﻳﻢ ﻭ ﺯﻧﮓ ﻫﻤﺴ...

🌿 فقیری به نزد هندوانه فروشی رفت و گفت: هندوانه برای رضای خد...

🌺 خدا در دستیست که به یاری میگیریم🌺 در قلبیست که به یاری میگ...

🌹 اربعینی ها!یادتان باشد  که ستون به ستون را مدیون قطره قطر...

رمـان رویای خونین پـارت هفتم︵᷼⏜۪۪۪︵۫۫۫ʾ۪۫ׄ︵᷼︵᷼⏜۪۪۪︵۫۫۫ʾ۪۫ׄ︵᷼...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط