من به آن خنده ی زیبای تو عادت دارم
من به آن خنده ی زیبای تو عادت دارم
به تو و صحبت گیرای تو عادت دارم
حس و حالی،نفسی،خستگیم را نبرد
تا به آن طعم خوش چای تو عادت دارم
کاسه ی نذریت و در زدن و لحن سلام!
به نجیبانه بفرمای تو عادت دارم
سهم چشمان من از دیدن خوبان کم نیست
جور دیگر به تماشای تو عادت دارم
وا کنم لب به سخن با خودم و می خندم
دست من نیست ،به رویای تو عادت دارم
می شود خاطره ام تازه ،بگو نامم را
گرچه با گفتن (آقای....)تو عادت دارم
به تو و صحبت گیرای تو عادت دارم
حس و حالی،نفسی،خستگیم را نبرد
تا به آن طعم خوش چای تو عادت دارم
کاسه ی نذریت و در زدن و لحن سلام!
به نجیبانه بفرمای تو عادت دارم
سهم چشمان من از دیدن خوبان کم نیست
جور دیگر به تماشای تو عادت دارم
وا کنم لب به سخن با خودم و می خندم
دست من نیست ،به رویای تو عادت دارم
می شود خاطره ام تازه ،بگو نامم را
گرچه با گفتن (آقای....)تو عادت دارم
۶.۹k
۳۰ آبان ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.