جمهوری اسلامیایران

#جمهوری _اسلامی-ایران
دو شاتی💗
ا.ت ویو^^
میخواستم امروز بدون اینکه به جین بگم برم پیشش تا سوپرایز بشه...براش یه گل گرفتم و رفتم به کمپانی..
گل رو توی دستم صفت کردمو تو راهرو دنبال اتاق استراحت گشتم..
ا.ت: اها اینجاست..
انگار جین و اعضا توی اتاق بودن..لبخندی زدم و خواستم درد بزنم که__
نامجون: جین از ا.ت چه خبر؟
جین: اون دختره(باخنده)
جیهوب: هنوز بهش نگفتی؟
جین: نه نگفتم...
نامجون: دلم براش میسوزه
جین: خوب من دوستش نداشتم
چی...منظورش از این حرف چی بود..گوشمو به در چسبوندم تا بهتر بشنوم.
نامجون: چرا بهش یه فرصت نمیدی؟
جین: انتظار داری برم بهش بگم که من بخاطر یه شرط اومدم دوست پسرت شدم؟
نامجون: مگه داری دروغ میگی..
جین: اره خوب ..اما شاید من ازش اصلا خوشم نمیاد
جیهوب: هیونگ اصلا کار خوبی نکردی...نباید با احساساتش بازی کنی.
جین: نه من با احساساتش بازی نمیکنم..شما بهتر میدونید که من الان چه حسی بهش دارم...
نامجون: باید صادقانه بهش بگی.
جین:ازش بدم میاد این حرفیه که مغزم بهم میگه
جین: ولی گمونم من ازش___
دیگه نتونستم ادامه حرفشو بشنوم چون یه نفر دست منو از پشت کشید..
جیمین: ا.ت
ا.ت: هق جیمینا
دیدگاه ها (۰)

#جمهوری _اسلامی_ایرانمیتونستم جلوی اشکامو بگیرم...بغش کردم ک...

#جمهوری _اسلامی_ایران"حالا من میخوام تلاش کنم تا دوست پسر خو...

به نام خدا می خواهم فیک نویسی رو شروع کنم💗

نامجون: تو این کتابه نوشته وقتی با پرنسس ازدواج کردی شب اول ...

سناریو وقتی دیر میان خونه و تو رو مبل خوابت رفته 😇نامجون : ا...

#چند پارتی #هیونجینp3یعنی می‌دونه سخت بهش دل باختم؟ا،ت وارد ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط