جمهوری اسلامیایران

#جمهوری _اسلامی_ایران
میتونستم جلوی اشکامو بگیرم...بغش کردم که اونم منو تو بغلش گرفت..
جیمین: ا.ت اون طوری که فکر میکنی نیست.
ا.ت: اون... منو دوست نداره.
جیمین: نه..اون
دیگه نذاشتم ادامه حرفشو بزنه که گل رو پرت کردم زمین و به طرف اسانسور رفتم..
رفتم به پشت بوم..
ا.ت: کیم سوکجین ازت هققق ازت بدم میاد.
رفتم روی لبه نشستم"
جین ویو*
جین: ولی گمونم من ازش خوشم میاد.
نامجون: پس باید احساستو بهش بگی.
در اتاق با شتاب باز شد*
جیمین: جین...ا.تتتتت
جین: چی شده؟؟؟
جیمین: اون پشت در بود و حفات رو شنید اما جاهای اشتباهشو
جین: الان کجاستتتتت
جیمین: رفته پشت بومممم
سریع شروع کردم به دویدن...در پشت بوم رو باز کردم که دیدم نشسته روی لبه..
جین: ا.تتتتتت
ا.ت: هققق نزدیکم نیااا
جین: عزیزم بیا پایین.
ا.ت: نه هقق...تو..تو بامن بازی کردی.
جین: ن..نه اشتباه میکنی .
ا.ت: نه برووو..هق من ازت بدم میاد.
به طرفش رفتم و دستشو گرفتم...خواست دستمو پس بزنه که محکم گرفتمش و بغلش کردم.
ا.ت: ولم کنننننن هق
جین: دوست دارم
ا.ت: چ..چی هق
جین: تو حرف منو کامل نشنیدی...من دوست دارم.
ا.ت: از کجا بدونم که اینبار راست میگی؟
از کارم مطمئن نبودم ولی چشامو بستم و لبامو رولباش گزاشتم ا. ت هم اولش تعجب کرد و بعد همکاری کرد راستش من برای اولین بار بعد 3سال با ا. ت بودن یه کیس رفتم💗
نویسند♡Jeon. at
دیدگاه ها (۰)

#جمهوری _اسلامی_ایران"حالا من میخوام تلاش کنم تا دوست پسر خو...

جمهوری_ اسلامی _ایران ۱داستان در مورد دختر ای است که بین دوت...

#جمهوری _اسلامی-ایران دو شاتی💗ا.ت ویو^^میخواستم امروز بدون ا...

به نام خدا می خواهم فیک نویسی رو شروع کنم💗

سلام پرنسسا 💖💖 🌼خیانت درون عشق 🌼 ....پارت دوم....ـ ویو ت...

تکپارتی اسمات درخواستی از جین

سه پارتی هیسونگ p۲

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط