چشمان متبرکت

چشـــمانِ متبــرکت ...
با زائــرش حرف میـــزند ؛
می گویــد : " نــذر کن اجـــابتش با من"
دخـــیل می بندم بر ایــن محراب
تا نــذرم ادا شود ؛
می خواهـــم همین جا تا ابــد مُقـــیم شوم ...
دیدگاه ها (۸)

☜بـِه مـَـن گـــــــٌٌـفـْـت:⇠♬رِفــیـقـــــــاتْ☜ارزِشـــــ...

زنـدگی انـگارتمام ِصبرش را بـخـشـیـده اسـت بـه مـن!!هرچه من ...

دستهای تو ... ... بوی آرزوهایم را میدهند ...

کوچ نشین بود نیامد که بماندرفت به دلم زخم چنان زد که بماندمن...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط