فیک : ددی مافیایی من
فیک : ددی مافیایی من
پارت : ۷۷
جیا ویو :
با تهیونگ اومدیم داخله حیاط و الان دسته همو گرفتیم و داریم داخله حیاط عمارت باهم قدم میزنیم
که تهیونگ وایساد و اومد سمتم و دستشو دوره کمرم حلقه کرد و به خودش چسبوندم و گفت
تهیونگ : اومممم بیبی خیلی وقته که این لبای خوشمزتو نخوردم
جیا : اما تهیونگ اینجا ؟
تهیونگ : آره مگه اینجا چشه ؟
جیا : تهیونگ خدمتکارا همه داخله حیاطن دارن نگاهمون میکنن
تهیونگ : به اونا ربطی نداره که من با عشقم چیکار میکنم
جیا : اما
تهیونگ : هیسسسس
( تهیونگ اینو گفت و لباشو گذاشت روی لبام و شروع کرد به خوردنه لبام
منم همکاری کردم )
( پنج مین بعد )
هنوزم در حاله کیس رفتن بودیم که یه صدای آشنا گفت
جین : اهم اهم نمیخواید تمام کنید ؟
یونگی : والا انقدر که این دوتا باهم کیس میرن منو بورام نمیریم
نامجون : مثلا تو و بورام داخله طوله روز باهم چیکار میکنید ؟
یونگی : میخوابیم
کوک : 😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐
پارت : ۷۷
جیا ویو :
با تهیونگ اومدیم داخله حیاط و الان دسته همو گرفتیم و داریم داخله حیاط عمارت باهم قدم میزنیم
که تهیونگ وایساد و اومد سمتم و دستشو دوره کمرم حلقه کرد و به خودش چسبوندم و گفت
تهیونگ : اومممم بیبی خیلی وقته که این لبای خوشمزتو نخوردم
جیا : اما تهیونگ اینجا ؟
تهیونگ : آره مگه اینجا چشه ؟
جیا : تهیونگ خدمتکارا همه داخله حیاطن دارن نگاهمون میکنن
تهیونگ : به اونا ربطی نداره که من با عشقم چیکار میکنم
جیا : اما
تهیونگ : هیسسسس
( تهیونگ اینو گفت و لباشو گذاشت روی لبام و شروع کرد به خوردنه لبام
منم همکاری کردم )
( پنج مین بعد )
هنوزم در حاله کیس رفتن بودیم که یه صدای آشنا گفت
جین : اهم اهم نمیخواید تمام کنید ؟
یونگی : والا انقدر که این دوتا باهم کیس میرن منو بورام نمیریم
نامجون : مثلا تو و بورام داخله طوله روز باهم چیکار میکنید ؟
یونگی : میخوابیم
کوک : 😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐
۱۰.۱k
۰۳ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.