شب پنجم بنام عبدالله ابن الحسن و حبیب ابن مظاهر و زهیر
#شب_پنجم_بنام_عبدالله_ابن_الحسن_و_حبیب_ابن_مظاهر_و_زهیر
السلام علیك یا ابامحمد یا حسن بن علی علیه السلام
السلام علیکم یا اهل بیت النبوه علیهم السلام
دید عمو افتاده بی رمقه،نانجیب یه ضربه تو سر حسین زد،کلاه خود افتاد،
گردن حسین نمایان شد،
سر اباعبدالله پیدا شد،😔
بحربن کعب ملعون،اسمش رو بردم تو دلت لعنتش کنی،بحربن کعب،دید سر حسین،برهنه شد،شمشیرش رو بلند کرد،الان سر حسین رو جدا کنم،
این بچه دید الان موقعشه،تا شمشیر بالا رفت،یه بچه یازده ساله،مگر چقدر بازو داره؟😢
دستش رو گرفت،جلوی شمشیر،وای،تادستش رو زدن،بازوش رو زدند،چی گفت:وای مادرم،مادرم،😢
دو جور تفسیر میکنند،بعضی ها میگن بچه،کودک،تو اوج سختی و صدمه،باید مادرش رو صدا بزنه،بچه همینطوره،از نظر روانی،وقتی حادثه ای براش پیش بیاد،مادرش رو صدا میزنه،
اما من این رو قبول ندارم،من میگم این بچه ی امام حسنه،خون باباش تو رگاشه،آخه باباشم مادریه،باباشم تو کوچه ها دید یه مادری زمین خورد،😢
آی امام حسنیا،از باباش یادگار داشت،افتاد تو بغل عمو،😢
یا کریم اهل بیت😢
کاشکی به همین جا تمومش میکردند،تا دیدن افتاده تو بغل حسین،داره جون میده،😢
یه دفعه اومد نانجیب،فرماه حرمله بن کاهل،دیدن داره جون میده، تیر سه شعبه زد،سر تو بغل حسین جدا شد،حسین…😢
تا افتاد سر تو بغل حسین،نمی دونم،یاد داداش حسنش افتاد.😢
کشته ی دوست شدن در نظر مردان است
بس بلا بیشترش دور و برمردان است
یازده ساله ولی شوق بزرگان دارد
در دل کودک اینها جگر مردان است
همه اصحاب حرم طفل غرورش هستند
این پسر بچه ی خیمه پدر مردان است
بست عمامه همه یاد جمل افتادند😔
این پسر هر که باشد پسرمردان است
نیزه گرفتن که چنان چیزی نیست
دست بردست گرفتن هنرمردان است
بگذارید ببینند خودش یک حسن است
حبس در خیمه شدن برضررمردان است
گرچه ابن الحسنم پر شدم از ثارالله
بنویسید مرا یا بن ابی عبدالله
مصحف ما چه به هم ریخت تنت وای عمو
چقدر تیر نشسته به تنت وای عمو😢
همه ی رخت تو غارت نشده پاره شده
بسته یک پارچه با پا زدنت وای عمو
امدم تا که اجازه بدهی ویک یک
تیرها را بکشم از بدنت ای وای عمو😢
جان ندادی هنوز همه بالای سرت جمع شدند
چه شلوغ است سر پیرهنت وای عمو
آنقدر نیزه زیاد است نمیدانم چه
بکشم از بدنت یا دهنت وای عمو😢
حسین.........
یازهرا......😢
السلام علیك یا ابامحمد یا حسن بن علی علیه السلام
السلام علیکم یا اهل بیت النبوه علیهم السلام
دید عمو افتاده بی رمقه،نانجیب یه ضربه تو سر حسین زد،کلاه خود افتاد،
گردن حسین نمایان شد،
سر اباعبدالله پیدا شد،😔
بحربن کعب ملعون،اسمش رو بردم تو دلت لعنتش کنی،بحربن کعب،دید سر حسین،برهنه شد،شمشیرش رو بلند کرد،الان سر حسین رو جدا کنم،
این بچه دید الان موقعشه،تا شمشیر بالا رفت،یه بچه یازده ساله،مگر چقدر بازو داره؟😢
دستش رو گرفت،جلوی شمشیر،وای،تادستش رو زدن،بازوش رو زدند،چی گفت:وای مادرم،مادرم،😢
دو جور تفسیر میکنند،بعضی ها میگن بچه،کودک،تو اوج سختی و صدمه،باید مادرش رو صدا بزنه،بچه همینطوره،از نظر روانی،وقتی حادثه ای براش پیش بیاد،مادرش رو صدا میزنه،
اما من این رو قبول ندارم،من میگم این بچه ی امام حسنه،خون باباش تو رگاشه،آخه باباشم مادریه،باباشم تو کوچه ها دید یه مادری زمین خورد،😢
آی امام حسنیا،از باباش یادگار داشت،افتاد تو بغل عمو،😢
یا کریم اهل بیت😢
کاشکی به همین جا تمومش میکردند،تا دیدن افتاده تو بغل حسین،داره جون میده،😢
یه دفعه اومد نانجیب،فرماه حرمله بن کاهل،دیدن داره جون میده، تیر سه شعبه زد،سر تو بغل حسین جدا شد،حسین…😢
تا افتاد سر تو بغل حسین،نمی دونم،یاد داداش حسنش افتاد.😢
کشته ی دوست شدن در نظر مردان است
بس بلا بیشترش دور و برمردان است
یازده ساله ولی شوق بزرگان دارد
در دل کودک اینها جگر مردان است
همه اصحاب حرم طفل غرورش هستند
این پسر بچه ی خیمه پدر مردان است
بست عمامه همه یاد جمل افتادند😔
این پسر هر که باشد پسرمردان است
نیزه گرفتن که چنان چیزی نیست
دست بردست گرفتن هنرمردان است
بگذارید ببینند خودش یک حسن است
حبس در خیمه شدن برضررمردان است
گرچه ابن الحسنم پر شدم از ثارالله
بنویسید مرا یا بن ابی عبدالله
مصحف ما چه به هم ریخت تنت وای عمو
چقدر تیر نشسته به تنت وای عمو😢
همه ی رخت تو غارت نشده پاره شده
بسته یک پارچه با پا زدنت وای عمو
امدم تا که اجازه بدهی ویک یک
تیرها را بکشم از بدنت ای وای عمو😢
جان ندادی هنوز همه بالای سرت جمع شدند
چه شلوغ است سر پیرهنت وای عمو
آنقدر نیزه زیاد است نمیدانم چه
بکشم از بدنت یا دهنت وای عمو😢
حسین.........
یازهرا......😢
۷.۶k
۰۳ شهریور ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.