نمیتوانستم راهی پیدا کنم که موجود ویژهای در جهان باشم

#نمی‌توانستم راهی پیدا کنم که موجود ویژه‌‌ای در جهان باشم. ولی می‌‌توانستم راهی متعالی برای پنهان شدن پیدا کنم و برای همین نقاب‌ های مختلف را امتحان کردم؛ خجالتی، دوست‌داشتنی، متفکر، خوش‌‌بین، شاداب، شکننده. این‌‌ها نقاب‌های ساده‌ای بودند که تنها بر یک ویژگی دلالت داشتند. باقی اوقات نقاب‌های پیچیده‌تری به صورت می‌زدم؛ محزون و شاداب، آسیب‌پذیر ولی شاد، مغرور اما افسرده. این‌ها را به این خاطر که توان زیادی از من می‌بردند، در نهایت رها کردم.
از من بشنو: نقاب‌های پیچیده زنده‌ زنده تو را می‌خورند.
دیدگاه ها (۱۰)

#چرا همیشه همه چیز با هم به هم می ریزد؟ نمی شود بدی ها یکی ی...

🕊 #توئیت باور کنید وقتی یکی سعی میکنه شمارو از دست نده به ای...

#باور کن همان چیزی که از دست دادنش برای انسان سخت ترین کارها...

[ #ودردهایی که در آغوش تو فراموش میشوند] #عکس_نوشته

فاصله ای برای زنده ماندن جیمین روی زانوهایش جلوی من ماند، مث...

Revenge or love ? Part 8 اروم پلک زدم و به اطرافم نگاهی ان...

قهوه تلخ پارت ۳۴گاهی وقت ها حوصلم سر می‌رفت ، یا کتاب خوندن ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط