رمان ملکه یخی و شاهزاده سوار بر اسب سفید

رمان ملکه یخی و شاهزاده سوار بر اسب سفید
پارت ۱۷
آرمیلا
حرفامو زدم وبه سمت تخته حرکت کردم ویه مسئله روی تخته هوشمند آوردم برگشتم به سمت بچه‌ها برگشتم چهره‌ همشون گرفته بود باسردی وجدیت گفتم
آرمیلا :کی داوطلب میشه
آراد دستشو بالا آوردوگفت من باتعجب بهش نگاه کردم باورم نمیشد یعنی اون میخواست این مسئله رو حل کنه نه بابا اون رو ازبچگی میشناسم اون امیر علی دوستای کودکی ساشان عمرا بلد باشن یه همچین مسئله ای رو حل کنن بعدم من استادیار استادهندسه شون بودم نمره هاشون من میدادم عمرا بتونه حل کنه ،اما چه میشه کرد درسی بهش که دیگه با من شوخی نکنه باسردی تمام گفتم
آرمیلا:سریع بیاین حلش کنین
اومد پایین جلو تخته وایستاد یه چند دقیقه من من کرد وبعد به سمت من برگشت وگفت
آراد :ببخشید استاد این مسئله درباره کدوم قسمت از کتاب‌هاست یعنی ما هنوز فکر نکنم به اینجا رسیده باشیم
این بچه مدرسی ها حرف می‌زد باخشم گفتم
آرمیلا:وقتی چیزی رو یاد نداری لازم نیست واسه‌ی خودشیرینی دستت رو بیاری بالا ومثل بچه ها بگی من وهم خودتو قهوه‌ای کنی وهم فقط کلاس رو بگیری
کل کلاس میخندید که یهو ساشا بلند شد وگفت
ساشا:من حلش میکنم استاد
هميشه اینطوری بود هر وقت کسی به آراد میگفت بالا چشمت آبروهع ساشا واسه دفاع کردن آماده بود گفتم
آرمیلا:اگه بلدین وقرار نیست وقتمون روبگیرین بیاین وگرنه بشینید سرجاتون
ساشا با چاپلوسی:نه استاد من فولشم
اومد پایین و یکم به تخته خیره شد وبه سمت من برگشت و با لحن چندش آوری گفت
ساشا :اوا ،من از اون دور یه چیز دیگه میدیم الان به یه چیز دیگه روبه روشدم استاد،الان که می‌بینیم باید بگم فولش نیستم
کل کلاس دوباره میخواست به فنا بره که با خشم گفتم
آرمیلا:همگی خفه ،مثل اینکه شما دوتا تهدید منو جدی نگرفتین کاری میکنم دوتا ترم بیفتین حالا ببینین کی گفتم من خودم برگه های امتحانی ونمره های شاهکارتون رادیدم اونوقت واسه من ادا بچه درس خون رو در میارین
به سمت کلاس برگشتم و باخشم غریدم
آرمیلا:کس دیگری نیست
کسی دستشو بالا نیاورد
آرمیلا:واقعا توی کلاس ۴۰ نفر هیچ زرنگی نیست
که یه دختر با استايل لش مشکی کپی لباس خودم ،[عکسشو میزارم ]اومد پایین وباغرور سرشو بالا گرفت گفت من حلش میکنم
آرمیلا:بیاین حلش کنین
دختره ظاهر خوبی داشت ریزه میزه بود بهش نمی‌خورد ۱۹ ساله باشه بیشتر می‌خورد ۱۴ ساله باشه بس که قدش کوتاه بود یک متر پنجاه فکرکنم به‌زور بشه
دیدگاه ها (۰)

الهی بمیرم من امشب به حال جومونگ وسوسانو چرا گند زده شد به ح...

رمان ملکه یخی و شاهزاده سوار بر اسب سفید پارت ۱۸ساشاآدرینا ا...

ممنونم بابت حمایت هایی که میکنین ❤️

بعد مدتها دوپارت جدید گذاشتم 😅💃💃

رمان ملکه یخی و شاهزاده سوار بر اسب سفید پارت 30آرمیلااز قضا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط