اما امروز

اما امروز
در محاصره پنجره‌های پاییز
می‌خواهم تو را به نام بخوانم
آتش کوچکی روشن کنم
چیزی بپوشم
و تو را ای پیراهن بافته از گل پرتقال
و شکوفه های شب بو صدا کنم .


#نزار_قبانی
دیدگاه ها (۱)

در گذرگاه نگاه تو گرفتارانند من به سرپنجه مهر تو گرفتارترین ...

اجل می ترسد از خواب پریشانی که من دارمبه سختی می رود از پیکر...

امشباز دنیا یک پنجره ی نیمه بازرو به مهتاب میخواهم!که دست عط...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط