تو دوار سنگدوتا پنجره اسرن
توىِ يك ديوار سنگى،دوتا پنجره اسيرن
دوتا خسته دوتا تنها،يكيشون تو يكيشون من
ديوار از سنگ سياهه،سنگ سرد و سخت خارا
زده قفلِ بى صدايى،به لباى بسته ى ما
نمى تونيم كه بجنبيم،زير سنگينيه ديوار
همه ى عشق من و تو،قصه هست قصه ى ديدار
هميشه فاصله بوده،بين دستاى من و تو
با همين تلخى گذشته،شب و روزاى من و تو
راه دورى بين ما نيست،اما باز اينم زياده
تنها پيوند من و تو،دست مهربونِ بادِ
ما بايد اسير بمونيم،زنده هستيم تا اسيريم
واسه ما رهايى مرگه،تا رها بشيم ميميريم
كاشكى اين ديوار خراب شه،من وتو باهم بميريم
توىِ يك دنياى ديگه،دستاى همو بگيريم
شايد اونجا توى دلها،درد بيزارى نباشه
ميونِ پنجره هاشون ديگه ديوارى نباشه..........
دوتا خسته دوتا تنها،يكيشون تو يكيشون من
ديوار از سنگ سياهه،سنگ سرد و سخت خارا
زده قفلِ بى صدايى،به لباى بسته ى ما
نمى تونيم كه بجنبيم،زير سنگينيه ديوار
همه ى عشق من و تو،قصه هست قصه ى ديدار
هميشه فاصله بوده،بين دستاى من و تو
با همين تلخى گذشته،شب و روزاى من و تو
راه دورى بين ما نيست،اما باز اينم زياده
تنها پيوند من و تو،دست مهربونِ بادِ
ما بايد اسير بمونيم،زنده هستيم تا اسيريم
واسه ما رهايى مرگه،تا رها بشيم ميميريم
كاشكى اين ديوار خراب شه،من وتو باهم بميريم
توىِ يك دنياى ديگه،دستاى همو بگيريم
شايد اونجا توى دلها،درد بيزارى نباشه
ميونِ پنجره هاشون ديگه ديوارى نباشه..........
- ۱.۵k
- ۲۳ دی ۱۳۹۳
دیدگاه ها (۶)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط