وقتی طرفت میره دوست داشتنت می مونه رو دستت

وقتی طرفت میره دوست داشتنت می مونه رو دستت
نمی دونی باید باهاش چیکار کنی...!

نمی تونی بندازیش توو سطل زباله
حتی نمی تونی بندازیش ته یه کمد و درو ببندی...

انگار می چسبه کف دستت...
با هیچ روشی کنده نمیشه...
هر دفعه دستاتو میمالی به هم یه خاطره میاد رو ،
داغ میشه و کف دستتو می سوزونه؛
می بینی خودش نیست اما دوست داشتنت هنوز هست...
از سرمای نبودنش دستات یخ می کنه انقدر که جای خالیشو یه گوله یخ میگیره...
هر چی زمان میگذره این گوله یخ کوچیک و کوچیک تر میشه
بالاخره یه روزی میرسه که میشه یه قطره آب،
بخار میشه و از رو دستات میپره...

اما اون روز کِیه؟
هیچکس زمان دقیقشو نمی دونه!
#پریسا_زابلی_پور
#deep_feeling
دیدگاه ها (۱)

عادت کردیم وقتی یه کلاس آموزشی توی دو تا موسسه برگزار میشه، ...

شعر را دوست دارم عشق را دوست دارم شب هایی که لشکر دلتنگی شبی...

بی تو ، مهتاب شبی باز از آن کوچه گذشتمهمه تن چشم شدم خیره به...

اشک رازیستلبخند رازیستعشق رازیستاشک آن شب لبخند عشقم بود قصه...

فیک وسپریا 1

ملت شما آخرش حساب کنین که هم ما داریم گوه می خوریم هم اینا !...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط