هبوط...آذر از تمام سفره عکس نگرفته بود
هبوط...آذر از تمام سفره عکس نگرفته بود
تهش نوشته بود الان لان اگه راهمون اینقدر دور نبود پا سفره منتظرت بودم که بیای و تا بهت بگم که چرا عصر نیومدم ببرمت باز کنار ساحل راه بریم بهمن
بهمن من حواسم هست
اومدم زودتر سفره بچینم
یه بار تو سال من بهونه دارم بجز عید بگم بابا مرد بهمن بیا کیف کنیم فردا هم تعطیل تو هم کلی با چشات سفره رو نیگا کنی بگی
بابا دمت گرم چه کردی آذر
و دل آذر قنچ بره برا دمت گرم گفتانت برا نیگا کردنات
حالا هم باز فردا تعطیل بهمن تو نیسی
آذرم نشسته دلش بخوردن غذا راضی نمیشه
چون ذوقی تو سفرش نیس
بهمن
آذر
گیج و منگم کرده این دل، آنچنانی کاین زبان
همچو او رفته ز دست و ، لنَتَرانی میکند
گفتمش رسوا مکن ما را بدین شهرو دیار.....
تهش نوشته بود الان لان اگه راهمون اینقدر دور نبود پا سفره منتظرت بودم که بیای و تا بهت بگم که چرا عصر نیومدم ببرمت باز کنار ساحل راه بریم بهمن
بهمن من حواسم هست
اومدم زودتر سفره بچینم
یه بار تو سال من بهونه دارم بجز عید بگم بابا مرد بهمن بیا کیف کنیم فردا هم تعطیل تو هم کلی با چشات سفره رو نیگا کنی بگی
بابا دمت گرم چه کردی آذر
و دل آذر قنچ بره برا دمت گرم گفتانت برا نیگا کردنات
حالا هم باز فردا تعطیل بهمن تو نیسی
آذرم نشسته دلش بخوردن غذا راضی نمیشه
چون ذوقی تو سفرش نیس
بهمن
آذر
گیج و منگم کرده این دل، آنچنانی کاین زبان
همچو او رفته ز دست و ، لنَتَرانی میکند
گفتمش رسوا مکن ما را بدین شهرو دیار.....
۲۶.۹k
۲۵ بهمن ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.