پارت ۲۷ معلم سخت گیر من
پارت ۲۷ معلم سخت گیر من
کوک:سلام بیب
ات: سلام عشقم (بوسش کرد)
کوک: اوووو باز چی میخوای بیبی
ات: ددی من فقط بوست کردم
کوک: اوک حالا بگو
ات: کوک اگر بدون اجازه تو برم بار چیکار میکنی
کوک: ات فکر کردنش عصبیم میکنه چه برسه تو بری
ات: حالا بگو
کوک: یجوی میکنمت که تا یک سال نتونی راه بری
ات: ………
کوک:فهمیدی
ات:………
کوک:با توهم فهمیدی
ات: اره
ویو شب
( کوک رفته با دوستاش بیرون )
ات: اوففف ساعت چند میاد بزار زنگ بزنم
کوک: الو بیب
ات: الو کوک ساعت چند میای
کوک: ساعت ۱۲ تو بخواب
ات: اوک
کوک: بای
ات: بای
ویو کوک
زنگم زد فهمیدم میخواد بره پس گفتم دیر میام
ویو ات
آماده شدم رفتم
بعد ساعت رو نگاه کردم ساعت ۱:۳ بود ریدم تو خودم
وسایلم رو جمع کردم و رفتم سوار ماشین با تمام سرعت میروندم رسیدم
در خونه رو باز
کردم و
دیدم……..؟
کوک:سلام بیب
ات: سلام عشقم (بوسش کرد)
کوک: اوووو باز چی میخوای بیبی
ات: ددی من فقط بوست کردم
کوک: اوک حالا بگو
ات: کوک اگر بدون اجازه تو برم بار چیکار میکنی
کوک: ات فکر کردنش عصبیم میکنه چه برسه تو بری
ات: حالا بگو
کوک: یجوی میکنمت که تا یک سال نتونی راه بری
ات: ………
کوک:فهمیدی
ات:………
کوک:با توهم فهمیدی
ات: اره
ویو شب
( کوک رفته با دوستاش بیرون )
ات: اوففف ساعت چند میاد بزار زنگ بزنم
کوک: الو بیب
ات: الو کوک ساعت چند میای
کوک: ساعت ۱۲ تو بخواب
ات: اوک
کوک: بای
ات: بای
ویو کوک
زنگم زد فهمیدم میخواد بره پس گفتم دیر میام
ویو ات
آماده شدم رفتم
بعد ساعت رو نگاه کردم ساعت ۱:۳ بود ریدم تو خودم
وسایلم رو جمع کردم و رفتم سوار ماشین با تمام سرعت میروندم رسیدم
در خونه رو باز
کردم و
دیدم……..؟
۴۲.۸k
۰۲ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.