part18
(ویو جیمین)
اتاق نگهبانی،نمیتونیم همین جوری بریم بیرون میفهمن پیدامون میکنن باید کل دوربین ها رو از کار بندازیم باید لباس هاشون و بپوشیم تا سریع تر بریم بیرون مثل اینکه برای دوربین سلول ما مشکلی پیش اومده چون داشتن راجب درست کردنش بعد از گشت شبانه صحبت میکردن بعد از اینکه از اون اتاقک به بهانه گشت شبانه رفتند بیرون و مسعول دوربین ها به بهانه دستشویی رفت دریچه رو باز کردم و خودم و بورام وارد اتاقک شدیم بورام با قیافه گنگ و کلافه نگاهم میکرد حقم داشت از خواب بیدارش کرده بودم و بدون هیچ توضیحی دنبال خودم کشوندمش
ببین بورام ما امشب باید فرار کنیم مثل اینکه دوربین سلول ما یه مشکلی براش پیش...
_برام مهم نیست چیکار میکنی و چه اتفاقی افتاده فقط میخوام از این خراب شده برم بیرون....جیمین من و از اینجا ببر بیرون
جمله آخرش و با خواهش گفت،مگه این دختر اینجا چی کشیده که به این راحتی به منی که یه بار بهش ضربه زدم اعتماد کرده
باشه بیا فقط از اینجا بریم بیرون
دوربین ها رو از کار انداختم و رفتم سراغ کمد و دو دست از لباس نگهبان ها رو برداشتم و یه دونش و سمت بورام گرفتم
مطمئن شو که موهات و کامل جمع کنی
این و گفتم شروع کردم به در آوردن لباس هام و پوشیدن اون فرم نگهبانی لباس هامو از روی زمین جمع کردم سرم و آوردم بالا بورام با چشم های گشاد شده و دهن باز داشت نگام میکرد کپ کرده بود چند بار پشت سر هم پلک زدم خواستم چیزی بگم که در باز شد و یه مرد چاق با یونی فرم وارد شد خودش بود مسعول دوربین ها
달의 늑대인간🌑
اتاق نگهبانی،نمیتونیم همین جوری بریم بیرون میفهمن پیدامون میکنن باید کل دوربین ها رو از کار بندازیم باید لباس هاشون و بپوشیم تا سریع تر بریم بیرون مثل اینکه برای دوربین سلول ما مشکلی پیش اومده چون داشتن راجب درست کردنش بعد از گشت شبانه صحبت میکردن بعد از اینکه از اون اتاقک به بهانه گشت شبانه رفتند بیرون و مسعول دوربین ها به بهانه دستشویی رفت دریچه رو باز کردم و خودم و بورام وارد اتاقک شدیم بورام با قیافه گنگ و کلافه نگاهم میکرد حقم داشت از خواب بیدارش کرده بودم و بدون هیچ توضیحی دنبال خودم کشوندمش
ببین بورام ما امشب باید فرار کنیم مثل اینکه دوربین سلول ما یه مشکلی براش پیش...
_برام مهم نیست چیکار میکنی و چه اتفاقی افتاده فقط میخوام از این خراب شده برم بیرون....جیمین من و از اینجا ببر بیرون
جمله آخرش و با خواهش گفت،مگه این دختر اینجا چی کشیده که به این راحتی به منی که یه بار بهش ضربه زدم اعتماد کرده
باشه بیا فقط از اینجا بریم بیرون
دوربین ها رو از کار انداختم و رفتم سراغ کمد و دو دست از لباس نگهبان ها رو برداشتم و یه دونش و سمت بورام گرفتم
مطمئن شو که موهات و کامل جمع کنی
این و گفتم شروع کردم به در آوردن لباس هام و پوشیدن اون فرم نگهبانی لباس هامو از روی زمین جمع کردم سرم و آوردم بالا بورام با چشم های گشاد شده و دهن باز داشت نگام میکرد کپ کرده بود چند بار پشت سر هم پلک زدم خواستم چیزی بگم که در باز شد و یه مرد چاق با یونی فرم وارد شد خودش بود مسعول دوربین ها
달의 늑대인간🌑
- ۱.۶k
- ۰۷ مهر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۹)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط