دیشب ردپایت را در آسمان دیدم وقتی که چشمهایم آویزان
دیشب ردپایت را در آسمان دیدم ..... وقتی که چشمهایم آویزان ستاره ها بود.......
مهتاب نگاهت. ماه را خانه نشین کرده بود.......
اون بالا باران چشمک می بارید.....کاش پر پرواز باورم را از قفس رویایی خیالت آزاد می کردی......
...ومن یک کهکشان تمنا تقدیم آسمان احساست می کردم.....
قاب عکس انتظار همیشگیت را برگوشه دلم آویخته ام.....
.....منتظر خواهم ماند ......
و ترنم بودنت را تا ابدیت نفس خواهم کشید.........
رافائل..
مهتاب نگاهت. ماه را خانه نشین کرده بود.......
اون بالا باران چشمک می بارید.....کاش پر پرواز باورم را از قفس رویایی خیالت آزاد می کردی......
...ومن یک کهکشان تمنا تقدیم آسمان احساست می کردم.....
قاب عکس انتظار همیشگیت را برگوشه دلم آویخته ام.....
.....منتظر خواهم ماند ......
و ترنم بودنت را تا ابدیت نفس خواهم کشید.........
رافائل..
- ۶۹۵
- ۲۲ دی ۱۳۹۳
دیدگاه ها (۱۸)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط