سناریو
سناریو
درخواستی
وقتی تو اتاق رو تخت دراز کشیدن میری پیششون خودشونو میزنن به خواب بعد میری بالا سرشون ک یهو بغلت میکنن بعد بوست میکنن:
نامجون:انتظارشو نداشتی نه؟
ات:نه فک کردم خوابی
جین:اینم یه بوس هندسامیه یهویی تقدیم به شما
ات:خیلی ممنون اقای هندسام
شوگا:اخخخ چقد چسبیدد
ات:بله ولی ترسوندیم
شوگا:خب لذتش به همینه دیگ
جیهوپ:یه بوس غافلگیرانه برای شوما
ات:مرسییی عزیزم ولی یکم ترسیدم
جیهوپ:ببخشیددد
جیمین:اوو موچی کوچولو ترسیده
ات:چیکار کنم خب وقتی یهویی اینکارو میکنی میترسم ولی خیلی خوب بودد
تهیونگ:چطور بود؟خوشت اومد
ات:عالی ولی زهر ترک شدم
تهیونگ:خب منم خواستم ک زهر ترک شی
جونگکوک:چیه چرا اینقد ترسیدی یه بوس بود دیگ
ات:چیکار کنم خب ترس ک دست خود ادم نیس فشارم افتاد ولی خیلی حرکت باحالی بوددد
کوک:خودم میدونم.حالا بیا این شیرموزو بخور فشارت بیاد سر جاش
درخواستی
وقتی تو اتاق رو تخت دراز کشیدن میری پیششون خودشونو میزنن به خواب بعد میری بالا سرشون ک یهو بغلت میکنن بعد بوست میکنن:
نامجون:انتظارشو نداشتی نه؟
ات:نه فک کردم خوابی
جین:اینم یه بوس هندسامیه یهویی تقدیم به شما
ات:خیلی ممنون اقای هندسام
شوگا:اخخخ چقد چسبیدد
ات:بله ولی ترسوندیم
شوگا:خب لذتش به همینه دیگ
جیهوپ:یه بوس غافلگیرانه برای شوما
ات:مرسییی عزیزم ولی یکم ترسیدم
جیهوپ:ببخشیددد
جیمین:اوو موچی کوچولو ترسیده
ات:چیکار کنم خب وقتی یهویی اینکارو میکنی میترسم ولی خیلی خوب بودد
تهیونگ:چطور بود؟خوشت اومد
ات:عالی ولی زهر ترک شدم
تهیونگ:خب منم خواستم ک زهر ترک شی
جونگکوک:چیه چرا اینقد ترسیدی یه بوس بود دیگ
ات:چیکار کنم خب ترس ک دست خود ادم نیس فشارم افتاد ولی خیلی حرکت باحالی بوددد
کوک:خودم میدونم.حالا بیا این شیرموزو بخور فشارت بیاد سر جاش
۱۴۹
۱۷ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.