تکپارتی
تکپارتی
سر کشوی ساعتا میره و یه ساعت نقره ای که سبک کلاسیک بود و یکی از گرون ترین ساعت هایی بود که میشد تو کره پیدا کرد رو دستش میکنه سر آستینشو صاف و یغه ی لباسشو درست میکنه و عطری که ا. ت خریده بود رو گردنش میزنه خیلی خوش بو بود!
ا. ت با کفش پاشنه بلند قرمزی که که پوشیده بود و در حالی که داشت دست بندشو میبست وارد اتاق شد
شوگا: عالی شدی پرنسس من این رنگی خیلی بهت میاد!
ا. ت لبخند ریزی میزنه و به سمت شوگا میره و تا کراواتشو ببنده....
ا. ت: تو هم خیلی خوشتیپ شدی!
شوگا: کمر ا. ت رو میگیره و به سمت خودش میکشه فکر نکنم بتونم امروز تو مهمونی به شرکا گوش بدم فقط چشمم به توعه!
ا. ت: کراوات شوگا رو محکم میکنه هی! این قرار خیلی مهمه!
شوگا چونه ی ا.ت رو گرفت و ل.بای ا. ت رو بو...سید
ا. ت ریز خندید: لبات رژ لبی شد آقای مین!
شوگا نگاهی به آینه کرد و لباشو به هم مالید و لبخند زد: بریم!
شوگا دست ا. ت رو گرفت و آروم از پله ها پایین اومدن و سوار ماشین شدن ا. ت عطرشو دراورد و چند تا پیس دیگه به خودش زد
شوگا سرفه کرد: چه خبرته... مگه بوی تن خودت چشه؟ خفم کردی:|
ا. ت: خیلیم خوش بوعه دوست دارم تو مجلس خوش بو باشم....
ا. ت داشت گوشواره هاشو درست میکرد که یهو چشمش به شوگا افتاد که با یه لبخند خوشگل نگاهش میکنه و حتی پلکم نمیزنه
: چیه؟ نمیتونم به همسر خودم نگاه کنم؟ گفتی تو مجلس حواسم به شرکا باشه... ولی الان میخوام از فرصت استفاده کنم!
ا. ت سرشو تکون داد لبخند زد وقتی ماشینو نگه داشتن شوگا از ماشین بیرون اومد و جلوی در ماشین کمی خم شد و دستشو سمت
ا.ت دراز کرد: بفرمایید لیدی!
ا. ت دست شوگا رو گرفت و باهم وارد مراسم شدن.
اگه بازم تکپارتی میخواین لایک به ۴۰ برسه
سر کشوی ساعتا میره و یه ساعت نقره ای که سبک کلاسیک بود و یکی از گرون ترین ساعت هایی بود که میشد تو کره پیدا کرد رو دستش میکنه سر آستینشو صاف و یغه ی لباسشو درست میکنه و عطری که ا. ت خریده بود رو گردنش میزنه خیلی خوش بو بود!
ا. ت با کفش پاشنه بلند قرمزی که که پوشیده بود و در حالی که داشت دست بندشو میبست وارد اتاق شد
شوگا: عالی شدی پرنسس من این رنگی خیلی بهت میاد!
ا. ت لبخند ریزی میزنه و به سمت شوگا میره و تا کراواتشو ببنده....
ا. ت: تو هم خیلی خوشتیپ شدی!
شوگا: کمر ا. ت رو میگیره و به سمت خودش میکشه فکر نکنم بتونم امروز تو مهمونی به شرکا گوش بدم فقط چشمم به توعه!
ا. ت: کراوات شوگا رو محکم میکنه هی! این قرار خیلی مهمه!
شوگا چونه ی ا.ت رو گرفت و ل.بای ا. ت رو بو...سید
ا. ت ریز خندید: لبات رژ لبی شد آقای مین!
شوگا نگاهی به آینه کرد و لباشو به هم مالید و لبخند زد: بریم!
شوگا دست ا. ت رو گرفت و آروم از پله ها پایین اومدن و سوار ماشین شدن ا. ت عطرشو دراورد و چند تا پیس دیگه به خودش زد
شوگا سرفه کرد: چه خبرته... مگه بوی تن خودت چشه؟ خفم کردی:|
ا. ت: خیلیم خوش بوعه دوست دارم تو مجلس خوش بو باشم....
ا. ت داشت گوشواره هاشو درست میکرد که یهو چشمش به شوگا افتاد که با یه لبخند خوشگل نگاهش میکنه و حتی پلکم نمیزنه
: چیه؟ نمیتونم به همسر خودم نگاه کنم؟ گفتی تو مجلس حواسم به شرکا باشه... ولی الان میخوام از فرصت استفاده کنم!
ا. ت سرشو تکون داد لبخند زد وقتی ماشینو نگه داشتن شوگا از ماشین بیرون اومد و جلوی در ماشین کمی خم شد و دستشو سمت
ا.ت دراز کرد: بفرمایید لیدی!
ا. ت دست شوگا رو گرفت و باهم وارد مراسم شدن.
اگه بازم تکپارتی میخواین لایک به ۴۰ برسه
۳.۱k
۲۰ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.