دیدم جئونه با نگاه ترسناکی نگام میکرد و با صدای خش دار گف
دیدم جئونه با نگاه ترسناکی نگام میکرد و با صدای خش دار گفت:برو سریع لباستو عوض کن وگرنه بد میبینی
مج:باش
کوک:افرین دیگه هم با همچین لباسی نمیای سر کلاس من
مج:چرا مگه چشه
کوک:خیلی باز و جذبه پسرای مدرسه نگات میکنن
مج:خوب بکنن
کوک:لباستو عوض میکنی یا جرواجرش کنم
مج:جئون حدت رو بدون
کوک:نمیخام بیبی لباستو عوض کن سریع
مج:هوفففففف باش
کوک:افرین بیبی گرلم
ویو مج
واتتتتتتت بیبی گرلممم آروم باش مین جی آروم باش نههههه آخه بیبی گرلمممممم اصن حالا که اینجوری شد لباسمو عوض نمیکنمممممم(کرم از خودشه🦦)
لباسمو عوض نکردم و با همون لباس وقتی زنگ خورد رفتم و شروع به تمرین کردم وسطش دستشوییم گرفتم و رفتم بدو بدو سمت دستشویی خاستم در دستشویی رو ببندم که یکی اومد تو کرک و پرام ریخته بود
کوک:مگه نگفتم لباستو عوض کن
مج:منم میگم نمیکنم
کوک:عه که اینطور اوکی الان بهت میفهمونم
ویو خودم
کوک لباش رو گذاشت روی لب های مین جی و عمیق میبوسید مین جی خشکش زده بود بعد چند مین که لفس کم آورد از مین چی جدا شد
مج:جئوننننننننننن
کوک:جونم بیبی گرل
مج:این چه حرکتی بود هاااااا
تا دوشنبه بایی🦦
مج:باش
کوک:افرین دیگه هم با همچین لباسی نمیای سر کلاس من
مج:چرا مگه چشه
کوک:خیلی باز و جذبه پسرای مدرسه نگات میکنن
مج:خوب بکنن
کوک:لباستو عوض میکنی یا جرواجرش کنم
مج:جئون حدت رو بدون
کوک:نمیخام بیبی لباستو عوض کن سریع
مج:هوفففففف باش
کوک:افرین بیبی گرلم
ویو مج
واتتتتتتت بیبی گرلممم آروم باش مین جی آروم باش نههههه آخه بیبی گرلمممممم اصن حالا که اینجوری شد لباسمو عوض نمیکنمممممم(کرم از خودشه🦦)
لباسمو عوض نکردم و با همون لباس وقتی زنگ خورد رفتم و شروع به تمرین کردم وسطش دستشوییم گرفتم و رفتم بدو بدو سمت دستشویی خاستم در دستشویی رو ببندم که یکی اومد تو کرک و پرام ریخته بود
کوک:مگه نگفتم لباستو عوض کن
مج:منم میگم نمیکنم
کوک:عه که اینطور اوکی الان بهت میفهمونم
ویو خودم
کوک لباش رو گذاشت روی لب های مین جی و عمیق میبوسید مین جی خشکش زده بود بعد چند مین که لفس کم آورد از مین چی جدا شد
مج:جئوننننننننننن
کوک:جونم بیبی گرل
مج:این چه حرکتی بود هاااااا
تا دوشنبه بایی🦦
۲.۵k
۱۶ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.