عشق اخر

پارت ۲۲

ویو دوهی
وقتی سنا بهم گفت نمیتونم پیشت تلفن بگم استرس گرفتم رفتم سمت اتاق ا.ت و گفتم
$ ا.ت بیام داخل؟
+ اره بیا(اومد تو)
$ ا.ت خواستم بگم سنا داره میاد کره
+ واقعا خیلی وقته ندیدمش
$ چی میگی بعد رفتن کوک ندیدیش
+ عه راست میگی ولی اصلا زمان نمیگذره ۳ ماه شده؟
$ اره چند روزپیش شد ۳ ماه
+ سنا کی میاد؟
$ گفت پروازش شبه فک کنم ساعت ۸ صبح میرسه
+ اوکی من الارم میزارم بیدار بشیم
$ باشه من میرم به سنا زنگ بزنم
+باشه
شروع مکالمه
= سلام خوبی
$ سلام اره تو خوبی من و ا.ت فردا میایم دنبالت
= نمیخواد
$ چرا ساعت ۸ و نیم اینا اونجاییم اوکیه؟
= اره خوبه منم همدن موقع ها میام
$ اوکی بای
= منم باید گوشیم رو خاموش کنم برم سوارشم بای
پایان مکالمه
ویو صبح ساعت هفت و نیم
+ دوهی دوهی پاشو بریم دنبال سنا
$ باشه(خواب الود)
+ افرین بلندشو
$ بیدارم تو برو حاظرشو
+ اوکی من رفتم (رفت)
ویو ا.ت
دوهی رو بیدار کردم و رفتم پایین اب پرتقال خوردم دلم برای کوک تنگ شده پس بهت زنگ میزنم
بوق بوق(صدای زنگ گوشی)
+ سلام (با لبخند)
_ سلام(سرد)
+ حالت خوبه؟(نگران)
_ برات مهم نباشه کاری داری؟(سرد)
+ خواستم حالتو بپرسم(نگران و ناراحت)
_ اهان
+ کی بر میگردی؟(بغض)
_ نمیدونم پنج شیش ماه دیگه شاید(سرد)
+ اهان خدافظ(بغض)
$ ا.ت خوبی(نگران)
+ اون سرد بود باهام و گفت پنج شیش ماه دیگه میاد
$ ا.ت شاید وسط جلسه ای چیزی بوده(نگران)
+ باشه بریم(بغض)
$ بریم
(نیم ساعت بعد رسیدن دوهی و ا.ت به فرودگاه)
$ ا.ت الان خوبی؟
+ اره واقعا خوبم(لبخند)
$ بریم(لبخند)
= ا.تتتتت دوهییی(داد بلند ولی با خنده)
$+ سناااا(رفتن بغل هم)
+ دلم برات تنگ شده بود بیشعور
= من بیشترر
$ میمونا منم اینجام
= دلم برای توهم تنگ شده بود
+ سنا من حاملم(اروم)
=بزنم تو ذوقت؟
+ چرا؟
= میدونستم
+ دوهیییی کشتمتتت
=(خنده)بریم راه خیلی دراز بود(خسته)
+ اره دوهی بیا بریم نمیکشمت
$ امدممم
دیدگاه ها (۰)

عشق اخر

عشق اخر

عشق اخر

عشق اخر

Between the Tides³²یک هفته بعد تهیونگتو دفترم بودم تق تق تق ...

love Between the Tides³⁴شب برگشتم خونه ا/ت: تهیونگ تهیونگ: ت...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط