شکسته تر شده ام بغض در گلویم نیست
شکسته تر شده ام بغض در گلویم نیست
هزار و یک گله دارم که را بگویم؟ نیست
شبیه خاطره ی تلخ و مبهمی شده ام
کسی میان جهانش به جستجویم نیست
به غیر حسرت پل های پشت سر که شکست
میان جاده ی تقدیر پیش رویم نیست
منی که ساقی یک شهر بوده ام حالا
ببین که جرعه ی آبی ته سبویم نیست
تو را چه غصه ی دنیا که هر چه جویی هست
مرا چه غصه نباشد که هر چه جویم نیست
#على_نیازی
هزار و یک گله دارم که را بگویم؟ نیست
شبیه خاطره ی تلخ و مبهمی شده ام
کسی میان جهانش به جستجویم نیست
به غیر حسرت پل های پشت سر که شکست
میان جاده ی تقدیر پیش رویم نیست
منی که ساقی یک شهر بوده ام حالا
ببین که جرعه ی آبی ته سبویم نیست
تو را چه غصه ی دنیا که هر چه جویی هست
مرا چه غصه نباشد که هر چه جویم نیست
#على_نیازی
۳۷۳
۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۰