دوست پسر مافیای من پارت ۱=
دوست پسر مافیای من پارت ۱=
(علامت میسو + . علامتی مینسو _ )
_:صبح بیدار شدم و دیدم ک میسو کنارم خوابیده یه لگد زدم ک از تخت پرت شد پایین از اونجایی ک جفتمون رزمی کار هستیم افتادیم به جون هم تا میتونستیم همو زدیم بعد از چند ساعت خسته شدیم رفتم دستشویی کارای لازمو کردمو رفتم پایین
_:میسو بیا پایین صبحانه
+:اوک تو برو منم میام
(علامت نویسنده *)
*رفتن پایین و صبحانه خوردن
+:امروز پرواز داریم شب باید بریم فرودگاه یادت نره
_:اهه اصلا حس خوبی به این مسافرت ندارم
+:چرت نگو اسکل الان میری اونجا تازه دوس پسر هم پیدا میکنی
_:پامیشم میزنمتا خفه شووو
+: خیلی خب بابا توام ک من دارم میرم شرکت (نکته : میسو و مینسو توی آمریکا زندگی میکنن ک برای سفر کاری دارن میرن کره برای یک مدت کوتاه ) تا کار هارو اوکی کنم راستی قراره با یک تاجر ک اسمش جئون جانگ کوکه قرار داد ببندیم خیلی کراشهه ولی میگن خیلی سرد و خشن به نظر میاد (اینا هنوز نمیدونن ک کوک میافیاس کوک خودش رو تاجر جلوه داده دلیلش رو تو پارت های بعد میفهمید )
_:آره دقیقا منم قراره رفتم کره با یکی به اسم کیم تهیونگ قرار دارم میخواییم باهم معامله کنیم خییلی اونم کراشه
+:خنگی تو بخدا از اول گفتم مافیا نشو بیا تاجر شو گفتی نه
_:چیکار کنم خب داداش ک ندارم مقام پدرم بعد از اینکه مرد به من رسید
+:خیلی خب من دیگ باید برم دیرم میشه بای
_:اوکی بای مواظب خودت باش
+:یو توو
(علامت میسو + . علامتی مینسو _ )
_:صبح بیدار شدم و دیدم ک میسو کنارم خوابیده یه لگد زدم ک از تخت پرت شد پایین از اونجایی ک جفتمون رزمی کار هستیم افتادیم به جون هم تا میتونستیم همو زدیم بعد از چند ساعت خسته شدیم رفتم دستشویی کارای لازمو کردمو رفتم پایین
_:میسو بیا پایین صبحانه
+:اوک تو برو منم میام
(علامت نویسنده *)
*رفتن پایین و صبحانه خوردن
+:امروز پرواز داریم شب باید بریم فرودگاه یادت نره
_:اهه اصلا حس خوبی به این مسافرت ندارم
+:چرت نگو اسکل الان میری اونجا تازه دوس پسر هم پیدا میکنی
_:پامیشم میزنمتا خفه شووو
+: خیلی خب بابا توام ک من دارم میرم شرکت (نکته : میسو و مینسو توی آمریکا زندگی میکنن ک برای سفر کاری دارن میرن کره برای یک مدت کوتاه ) تا کار هارو اوکی کنم راستی قراره با یک تاجر ک اسمش جئون جانگ کوکه قرار داد ببندیم خیلی کراشهه ولی میگن خیلی سرد و خشن به نظر میاد (اینا هنوز نمیدونن ک کوک میافیاس کوک خودش رو تاجر جلوه داده دلیلش رو تو پارت های بعد میفهمید )
_:آره دقیقا منم قراره رفتم کره با یکی به اسم کیم تهیونگ قرار دارم میخواییم باهم معامله کنیم خییلی اونم کراشه
+:خنگی تو بخدا از اول گفتم مافیا نشو بیا تاجر شو گفتی نه
_:چیکار کنم خب داداش ک ندارم مقام پدرم بعد از اینکه مرد به من رسید
+:خیلی خب من دیگ باید برم دیرم میشه بای
_:اوکی بای مواظب خودت باش
+:یو توو
۴۲.۰k
۲۶ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.