گه شکایت از گلی گه شکوه از خاری کنم

گه شکایت از گلی گه شکوه از خاری کنم
من نه آن رندم که غیر از عاشقی کاری کنم

گر سر یاری بود بخت نگونسار مرا
عاشقیها با سر زلف نگونساری کنم
دیدگاه ها (۱)

در مذهب ما باده حلال است ولیکنبی روی تو ای سرو گل اندام حرام...

‏نی به غیر از اشک چیزی در بساطش نیست وقتیدختر زیبای خان را چ...

دانی که من و تو کی به هم خوش باشیم؟آنوقت که کس نباشد الا من ...

دوستم داشته باش جوری که دیگر آرزویی در دلم باقی نماند...

همچو من وصل تو را هیچ سزاواری هست؟یا چو من هجر تو را هیچ گرف...

من از بیگانگان دیگر ننالمکه با من هرچه کرد آن آشنا کردحضرت ح...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط