زندگی مافیایی

★زندگی مافیایی★

P. ¹⁴
از خونه کوک زدیم بیرون به سمت خونه رفتیم...


ا. ت: چیزه..... جیمین..

جیمین: جونم...

ا. ت: چیزه.... هوس بستنی کردم..

جیمین: باشه جوجه الان برات میخرم

در بستنی فروشی ماشینو پارک کرد...

جیمین: همینجا بمون تا بیام..

ا. ت: باشه..

ویو ا. ت

واییی دارم از خستگی میمیرمممم

یهو در باز شد جیمین با یه باکس پر از خوراکی و بستنی اومد

ا. ت: واییییی مرسییییییی

بستنی رو از دست جیمین گرفتم شروع کردم ب خوردن بستنی یهو یادم افتاد شاید جیمین هم بستنی بخاد بهش تعارف کردم...


ا. ت: میخوری¿

جیمین: ن جوجه...

بستنیمو تموم کردم

دیدم یهو داشت نگام میکرد

ا. ت: یاااا چتههههههه😐

ا. ت: چته مرتیکه نگاه میکنییییی 😐

یهو.......


خب اینم از این پارت🙇🏻‍♀️



شوخی کردم بیا پایین


















پایین تر

















پایین تر
















دیگ تمومه















یهو لباشو گزاشت رو لبام مک میزد تو شوک مونده بودم هرچی میزدم ب سینش ک بره عقب یه زره هم عقب نمیرفتم
بعد چند مین دست از لبام کشید...



ا. ت: یااااا چته مرتیکههههههههه


جیمین: از بستنی خوشمزه تر بود


ا. ت:(خجالت🙇🏻‍♀️🎀)


رسیدیم خونه از زور خستگی نمیتونستم راه برم


رفتم سمت اتاق جیمین هم پشت سرم اومد تو اتاق...


رفتم سمت کمد لباسا.......

یهو جیمین از پشت بغلم کرد..


لبشو گذاشت رو گردنم کیس مارکت های دردناکی میزاشت

ا. ت: جیغغغغغغغغغ چتهههههه


هرچی جیغ دادو بیداد میکردم اصلا براش مهم نبود به کارش ادامه میداد

بعد چند مین دست از گردنم کشید

ا. ت: الان من فردا چطور با این گردن برم بیروننننن


جیمین: خوبه مردم میفهمن صاحب داری

ا. ت: تو صاحب من نیستییییی

جیمین: چی... چیگفتیییییی(داد)


ا. ت:(ریده ب خودش)

جیمین: یه بار دیگ تکرارکن تا5قلو حاملت کنمممم(داد)


ا. ت:( هنوز داره میرینه ب خودش)

رفتم سمت کمد لباسا یه لباس برداشتم (عکسشو گزاشتم)

رفتم رو تخت جیمین از پشت بغلم کرد

مثل چی بغلم کرده بود نمیتونستم تکون بخورم

بخیال شدم یهو چشام سیاهی رفت...

ک یهو دست لوازشی رو سرم احساس کردم و یهو سیاهیی......


خب اینم از این پارت کونم گزاشتید تا بزارش 🙇🏻‍♀️🎀


شرایط پارت بعدی👇🏻🫐

20لایک🎀
23کامنت🎀
6فالور🎀🫐

تا پارت بعدی بای.بای 🙇🏻‍♀️🫐🎀
دیدگاه ها (۲۱)

کاپ.¿ دوست.? فرند.؟ نسبت ¿برای یه جنتلمن 🫴🏻

تولد یه جذابیه😌🫴🏻تولدت مبارک هوپی توشولو🤏🏻🥹~~~~~~~~~~~~~~~~~...

کاپ. ?( برای دخترمون برای خودم نیست) تاپ هم باشه مشکل نیست 🫴...

بک بدیم بانو¿🫴🏻

پارت ۶۱ فیک ازدواج مافیایی

رمان فیک پارت 6گردنم بو کرد نفسای گرمش به گردنم خورد و بعدش ...

اولین مافیایی که منو بازی داد. پارت۲۲

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط