خاطره ای از شهید رسول خلیلی
خاطره ای از شهید رسول خلیلی
هر موقع به بهشت زهرا میرفت...
آبیبرمیداشت و قبور شهدا رو می شست!
میگفت : با شهدا قرار گذاشتم که من غبار رو
از روی قبرهای آنها بشورم و آنها هم غبار
گناه رو از روی دل من بشورند....
شرط شهید شدن ، شهید بودن است
امروز به نیابت از شهید رسول خلیلی یک سوره توحید ختم کنیم و دیگران رو هم به این کار خیر دعوت کنیم
خدا قبول کند ان شاءالله
یاد و خاطره تمامی شهدای گرانقدر و امام راحل ره گرامی باد
جهت تعجیل در فرج آقا امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف و شادی ارواح طیبه شهدای گرانقدر و روح امام راحل ره صلوات
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
هر موقع به بهشت زهرا میرفت...
آبیبرمیداشت و قبور شهدا رو می شست!
میگفت : با شهدا قرار گذاشتم که من غبار رو
از روی قبرهای آنها بشورم و آنها هم غبار
گناه رو از روی دل من بشورند....
شرط شهید شدن ، شهید بودن است
امروز به نیابت از شهید رسول خلیلی یک سوره توحید ختم کنیم و دیگران رو هم به این کار خیر دعوت کنیم
خدا قبول کند ان شاءالله
یاد و خاطره تمامی شهدای گرانقدر و امام راحل ره گرامی باد
جهت تعجیل در فرج آقا امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف و شادی ارواح طیبه شهدای گرانقدر و روح امام راحل ره صلوات
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
۱.۲k
۱۲ بهمن ۱۴۰۰
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.