فن ساین رویایی
جیمین ویو :
نتونستم تحمل کنم و توی بیمارستان نموندم
بغضم گرفته بود
اگه برای ات اتفاقی بیوفته چی؟.
من بدون اون چیکار کنم هق
باید بهش میگفتم ک چ حسی بهش دارم هق هق
همینطور با خودمه توی ذهنم مشغول بودم ک گوشیم زنگ خود
*جین هیونگ*
سریع اشکام رو پاک کردم و صدام رو صاف
و بعد جواب دادم :
@ اوه جیمینا... معلومه کجایی
_هیونگ.. چیزع
@ وایسا ببینم... صدات چرا اینطور؟
@ گریه کردی؟
@ ساسانگ مزاحمت شده؟
@ بگو دیگه نگرانم کردی
_خب هیونگ مگه میزاری حرف بزنم
اتفاقی نیوفتاد... هیچ خبری هم از ساسانگ نیست
@ هییییی... جیمین من تورو بزرگت کردم( جمله اشنایی نیس؟:/)
بیا اینجا ببینم چخبر
تلفن رو قط کردم و رفتم پیش جین هیونگ
.
. همه چیز رو براش تعرف کردم
﴿ میخام جاهای اضافی حذف شه ﴾
_هیونگ هق من واقن دوسش دارم هق هق...
@ خب شاسکول جون چرا زودتر بش نگفتی
_ هق هق الان وقت شوخی نیس
@ ببینم جیمین بهتر نیس بری بیمارستان اگه عمل تموم شده باشع چی؟
_اوه اوه.... راس میگی چند ساعتی گذشته
و خیلی هول ب سمت در رفت
@ جیمینا... اشکات رو پاک کن بعد برو
راوی « جیمین اشکاش رو پاک کرد
و با عجله ب سمت بیمارستان حرکت کرد
تمام طول راه خودشو با جملاتی مث
عمل خوب پیش رفته
اتفاقی برای ات نیوفتاده
اونم منو دوست داره
گول میزد اما کی میدونه شاید حقیقت بودن
البته حقیقت یا تلخ یا شیرین باید ببینم دست سرنوشت کدوم رو برای معشوق جیمین انتخاب میکنه
ببخشید دیر شد
امشب دوپارت دیگه هم میزارم 💔🤝
نتونستم تحمل کنم و توی بیمارستان نموندم
بغضم گرفته بود
اگه برای ات اتفاقی بیوفته چی؟.
من بدون اون چیکار کنم هق
باید بهش میگفتم ک چ حسی بهش دارم هق هق
همینطور با خودمه توی ذهنم مشغول بودم ک گوشیم زنگ خود
*جین هیونگ*
سریع اشکام رو پاک کردم و صدام رو صاف
و بعد جواب دادم :
@ اوه جیمینا... معلومه کجایی
_هیونگ.. چیزع
@ وایسا ببینم... صدات چرا اینطور؟
@ گریه کردی؟
@ ساسانگ مزاحمت شده؟
@ بگو دیگه نگرانم کردی
_خب هیونگ مگه میزاری حرف بزنم
اتفاقی نیوفتاد... هیچ خبری هم از ساسانگ نیست
@ هییییی... جیمین من تورو بزرگت کردم( جمله اشنایی نیس؟:/)
بیا اینجا ببینم چخبر
تلفن رو قط کردم و رفتم پیش جین هیونگ
.
. همه چیز رو براش تعرف کردم
﴿ میخام جاهای اضافی حذف شه ﴾
_هیونگ هق من واقن دوسش دارم هق هق...
@ خب شاسکول جون چرا زودتر بش نگفتی
_ هق هق الان وقت شوخی نیس
@ ببینم جیمین بهتر نیس بری بیمارستان اگه عمل تموم شده باشع چی؟
_اوه اوه.... راس میگی چند ساعتی گذشته
و خیلی هول ب سمت در رفت
@ جیمینا... اشکات رو پاک کن بعد برو
راوی « جیمین اشکاش رو پاک کرد
و با عجله ب سمت بیمارستان حرکت کرد
تمام طول راه خودشو با جملاتی مث
عمل خوب پیش رفته
اتفاقی برای ات نیوفتاده
اونم منو دوست داره
گول میزد اما کی میدونه شاید حقیقت بودن
البته حقیقت یا تلخ یا شیرین باید ببینم دست سرنوشت کدوم رو برای معشوق جیمین انتخاب میکنه
ببخشید دیر شد
امشب دوپارت دیگه هم میزارم 💔🤝
۱۶.۱k
۱۶ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.