روضه رو که خوندم داشتم از

روضه رو که خوندم داشتم از
مسجد میرفتم بیرون، دیدم
پشت سرم راه افتاده و صدام
میکنه

+ حاج اقا...
_ جونم بابا جان ؟!
+ من خادم همین مسجدم؛ خونمون اون اتاقه که تو حیاط مسجده
(اشاره کرد به یه اتاق کنار حیاط مسجد)
_ بله در خدمتم! کمکی ازم بر میاد ؟

(اول فکر کردم کمک نقدی میخواد)
+ حاج اقا من خانومم زمین گیره نمیتونه بیاد بشینه تو مجلس روضه ؛ میشه تشریف بیارید یه چند خط براش روضه بخونید؟!
(نگار مغزم سوت کشید)
جلو جلو رفت، درو باز کرد و یه چادر کشید رو سر خانومش...
یه پیر زن رو ویلچر تو یه اطاق کوچیک

پیرزن تا منو دید گل از گلش شکفت
نمیتونست حرف بزنه ولی با چشماش کلی ازم استقبال کرد.
روضه رو شروع کردم دیدم انگار پیر زن داره جون میده، دلم نیمد بیشتر گریشو ببینم
خودمم حالم خراب شده بود و میخاستم داد بزنم
روضه رو تموم کردم گوشه چادرشو بوسیدم.
اومدم بیام بیرون....

دیدم پیرمرد پاکت گذاشت توجیبم؛
قبول نکردم زد زیرگریه
گفت اگه قبول نکنی شکایت میکنم به حضرت زهرا.
پاکتو داد گفت:
"کمه ولی امام حسین زیادش میکنه"
پشت فرمون از خود مسجد تا خونه گریه کردم


تا آخر عمر این دو تا ده هزار تومنی رو نگه می دارم _ و به خونواده و رفقام وصیت میکنم وقتی مُردم اینو بذارید تو قبرم...
چون پیرمرد بهم وعده داد امام حسین زیادش میکنه!

✍️ سیده راضیه طاهریان

🏴 @Roshangari_ir
دیدگاه ها (۱)

مثلث برمودا و جزیره خضراء

کفش پاشنه بلند

فناوری دیپ فیک چیست و چرا خطرناک است؟

خود تحقیری نوعی بیماری روحی است

#رئیس پدرم#PART_8رفتم داخلدیدم دستاشو گذاشته رو در و داره با...

چشمام تازه گرم شده بود که با لرزش گوشی بیدار شدم.« سفر بخیر....

🔴یک هموطن با انتشار این ویدئو نوشت: امروز از جلو بیمارستان د...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط