وقتی نگات یه بهونه داشت یه قصه ی

وقتی نگات یه بهونه داشت یه قصه ی

ساده ی عاشقی داشت

قصه تلخ شد دستات منو تَرد کرد

یه غریبه گول عشقمونو زرد کرد ،وقتی

راهمون از هم جدا شد وقتی ستارم از

آسمون سقوط کرد

مگه ازت خواسته بودم بری و تنهام

بذاری ، بری و تو شهر غُربت خیلی راحت جام بذاری


مگه غم و التماس منو نگامو ندیدی چرا

چی شد که از منو عشق خیلی راحت

دست کشیدی


زیر بارون دوباره جای تو مونده خالی ، یادگاری جدایی این ازت مونده باقی
تو دلت جا ندارم...

Mehdi ahmadvand♥
ye bahoone
دیدگاه ها (۲)

من بی تو یه مرگ مُزمِنَم یه آرزوی پوچ که غیر ممکنمتردید/ساما...

به آغووش تو محتاجم برای...برای زندگی با تو پُر از شوقم پُر ا...

التماس دعا♥

میشه شاهی کنیی، منو راهی کنیی ، چی میشه به منم ،یه نگاهیی کن...

کیوت ولی خشن پارت ۱۰کوک : هیش چیزی نیست بیبی گرل خودتو ناراح...

خانواده؟کلمه ی عجیبیه تاحالا نداشتمش یه نوع زجره یا چی؟؟؟تنه...

پارت هدیعپارت سوم. رسیدیموای ماشینومنو گذاشت زمین با دستام ی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط