لبه پنجره ایستاده ام
لبه پنجره ایستاده ام
یک لغزش کوچک کافیست که به آغوش خدا پرتاب شوم ...
اما نمی شود ...
نمیپرم ...
چرا؟..
نمیدانم...
چرا یک فرصت دیگر به خودم دادم؟..
نمیدانم...
شاید هنوز کور سوی امیدی در ته دلم سو سو میزد...
شاید هنوز ایمان داشتم ...
ایمان به این که بالاخره این شب های تار تمام خواهد شد و روشنی روز جایش را خواهد گرفت - همان کیلیشه ی همیشگی ...
نمیدانم چرا هنوز ایمان در درونم زنده بود ...
شاید چون وجود خدا را باور داشتم ...
شاید چون میدانستم خدا آن پایین ایستاده تا مرا در اغوش بگیرد و نجاتم دهد ...
نمیدانم چرا وجود خدا را باور داشتم ؟ مگر نه اینکه باعث این همه مشکل حکمتهای اوست؟..
نمیدانم شاید به این دلیل باورش داشتم چون هیچ وقت ترکم نکرده ...هیچ وقت نگفته اه به درک تو ادم نمیشی هر غلطی که میخوای بکن!اصلا به من چه ! ... هیچ وقت از من نا امید نشده ..
راستی که چرا نا امید نشده ؟
نمیدانم ... نمیدانم شاید خدا هم در وجود من همان چیزی را دیده که من امروز پیدایش کردم و یک بار دیگر به خودم فرصت زندگی دادم....
نمیدانم دلیل نبریدن طناب زندگیم امروز چه بود !
اما هرچه بود باعث شد دار و ندارم را به یاد بیاورم و برای بار آخر به خود یک فرصت دوباره بدهم ...
یک لغزش کوچک کافیست که به آغوش خدا پرتاب شوم ...
اما نمی شود ...
نمیپرم ...
چرا؟..
نمیدانم...
چرا یک فرصت دیگر به خودم دادم؟..
نمیدانم...
شاید هنوز کور سوی امیدی در ته دلم سو سو میزد...
شاید هنوز ایمان داشتم ...
ایمان به این که بالاخره این شب های تار تمام خواهد شد و روشنی روز جایش را خواهد گرفت - همان کیلیشه ی همیشگی ...
نمیدانم چرا هنوز ایمان در درونم زنده بود ...
شاید چون وجود خدا را باور داشتم ...
شاید چون میدانستم خدا آن پایین ایستاده تا مرا در اغوش بگیرد و نجاتم دهد ...
نمیدانم چرا وجود خدا را باور داشتم ؟ مگر نه اینکه باعث این همه مشکل حکمتهای اوست؟..
نمیدانم شاید به این دلیل باورش داشتم چون هیچ وقت ترکم نکرده ...هیچ وقت نگفته اه به درک تو ادم نمیشی هر غلطی که میخوای بکن!اصلا به من چه ! ... هیچ وقت از من نا امید نشده ..
راستی که چرا نا امید نشده ؟
نمیدانم ... نمیدانم شاید خدا هم در وجود من همان چیزی را دیده که من امروز پیدایش کردم و یک بار دیگر به خودم فرصت زندگی دادم....
نمیدانم دلیل نبریدن طناب زندگیم امروز چه بود !
اما هرچه بود باعث شد دار و ندارم را به یاد بیاورم و برای بار آخر به خود یک فرصت دوباره بدهم ...
۹۲۰
۰۲ بهمن ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.