پارت۱۶:
ویو بورا:
صبح بیدار شدم یه چیز عجیبی زیر پاهام احساس کردم بلند شدم دیدم خون بله شب شبی پر ماجرا جو بود و تهیونگ دیشب دخترومگیمو ازم گرفت خیلی شکمم درد میکرد که دیگه گریم گرفته بود تهیونگ هم با صدای من بلند شد و گفت:
-خیلی درد داری بیبی
+سرم رو معنا مثبت تکون دادم و گفتم اره *گریه
-چشمش به لحاف قرمز افتاد زود پاشد لحاف رو از جلو چشمام برداشت و در راه برگشتنی از کشو دارو ها رواورد و داد بهش گفت اینا بخور و بعد برو یه دوش بگیر بیا عزیزم
+دارو ها روگرفتم و خوردم بعد از چند دقیقه رفتم به دوش ۱۰دقیقه ای گرفتم و لباسامو پوشیدم و موهامو خشک کردم بعدش به آرومی از پله ها پایین می رفتم جوری که از درد شکمم نمی تونستم راه برم که تهیونگ اومد و براید استایل بغلم کرد و برد پایین و گذاشت روی مبل.
-چیزی میخوری عزیزم
+عاا اره یه نودل
-چشم ملکه من
+باشه حالا برو
رفت بعد از ۵ دقیقه نودل ها رواورد و خوردیم و من باز درد شکمم شروع شد دیگه نتونستم بخورم و باز گریم گرفت و گفتم زود برام یه قرص بده
-باشه
+قرص رو اورد ممنون
-الان بهتر شدی ؟
+اهممم
ویو تهیونگ :
برای اینکه درد بورا کمتر بشه تلویزیون رو روشن کردم یه سریال با هم تماشا کردیم بعد از نیم ساعت دیدم که بورا خیلی کیوت سرشو داده به مبل و خوابیده سرشو ارام رو پاهام گذاشتم وپتو رو روش کشیم وخودمم به خواب رفتم و..........
شرت ۵۰ تا لایک
۵تا فالور
صبح بیدار شدم یه چیز عجیبی زیر پاهام احساس کردم بلند شدم دیدم خون بله شب شبی پر ماجرا جو بود و تهیونگ دیشب دخترومگیمو ازم گرفت خیلی شکمم درد میکرد که دیگه گریم گرفته بود تهیونگ هم با صدای من بلند شد و گفت:
-خیلی درد داری بیبی
+سرم رو معنا مثبت تکون دادم و گفتم اره *گریه
-چشمش به لحاف قرمز افتاد زود پاشد لحاف رو از جلو چشمام برداشت و در راه برگشتنی از کشو دارو ها رواورد و داد بهش گفت اینا بخور و بعد برو یه دوش بگیر بیا عزیزم
+دارو ها روگرفتم و خوردم بعد از چند دقیقه رفتم به دوش ۱۰دقیقه ای گرفتم و لباسامو پوشیدم و موهامو خشک کردم بعدش به آرومی از پله ها پایین می رفتم جوری که از درد شکمم نمی تونستم راه برم که تهیونگ اومد و براید استایل بغلم کرد و برد پایین و گذاشت روی مبل.
-چیزی میخوری عزیزم
+عاا اره یه نودل
-چشم ملکه من
+باشه حالا برو
رفت بعد از ۵ دقیقه نودل ها رواورد و خوردیم و من باز درد شکمم شروع شد دیگه نتونستم بخورم و باز گریم گرفت و گفتم زود برام یه قرص بده
-باشه
+قرص رو اورد ممنون
-الان بهتر شدی ؟
+اهممم
ویو تهیونگ :
برای اینکه درد بورا کمتر بشه تلویزیون رو روشن کردم یه سریال با هم تماشا کردیم بعد از نیم ساعت دیدم که بورا خیلی کیوت سرشو داده به مبل و خوابیده سرشو ارام رو پاهام گذاشتم وپتو رو روش کشیم وخودمم به خواب رفتم و..........
شرت ۵۰ تا لایک
۵تا فالور
۵۸.۵k
۱۹ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۳۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.