p27
p27
کوک. فک نکنم ات بزاره من مشکل ندارم بچه؟! هوممم
گوششو گرفتمو بردم اتاق
کوک. اخخخ اتتت گوه خوردم
ات. این حرفا چیه میزنی خجالت نمیکشی؟
کوک. خب چیه مگه
ات. اصلا مگه من بهت گفتم میخوام باهات قرار بزارم
کوک.منظورت چیه؟
ات. منظورم اینه که شاید اصلا من نخوام تو دوست پسرم باشی
کوک. ات داری شوخی میکنی؟
ات. نه خیلیم جدیم
کوک چیزی نگفت ولی ناراحتی تو چشماش موج میزد این چی بود من گفتم من اونو دوست دارم ولی آخه خیلی یهویی شد همه چی
ات. کوک من...
کوک. نمیخوام چیزی بشنوم خوابم میاد خستم(سرد)
ات. کوککک اذیت نکن دیگه
کوک. متاسفم باعث اذیت شدنت شدم
ات. کوک چرا لجبازی میکنی من ی...
کوک. ات گفتم نمیخوام چیزی بشنوم
روی تختش دراز کشیدو پشتشو بهم کردو خوابید
ات. کوک؟..... کوکی؟..... هوفففف
رفتم روی تختش کنارش دراز کشیدمو از پشت بغلش کردم
ات. کوکی جونم؟.... من یه چی گفتم تو چرا به دل میگیری خو..... جوابمو ندی گریه میکنم
من گریه کردنم دست خودم بود هر وقت دلم خواست میتونستم گریه کنم...
ات. هققق کوککک(گریه)
همون لحظه سریع برگشت طرفم
کوک. چیشد؟خوبی؟(نگران)
ات.(خنده)
کوک. هوفففف از دست تو
ات. بغلم کن
کوک. بلند شو برو رو تخت خودت بخواب جا نیس
ات. میگم بغلم کن یعنی چی؟
کوک. الان داری به من دستور میدی؟
ات. اوممم شاید؟
منو تو بغلش کشیدو به خودش فشرد
کوک. دوست دارم با اینکه...
ادامه دارد...
حمایت کنید🥹❤
کوک. فک نکنم ات بزاره من مشکل ندارم بچه؟! هوممم
گوششو گرفتمو بردم اتاق
کوک. اخخخ اتتت گوه خوردم
ات. این حرفا چیه میزنی خجالت نمیکشی؟
کوک. خب چیه مگه
ات. اصلا مگه من بهت گفتم میخوام باهات قرار بزارم
کوک.منظورت چیه؟
ات. منظورم اینه که شاید اصلا من نخوام تو دوست پسرم باشی
کوک. ات داری شوخی میکنی؟
ات. نه خیلیم جدیم
کوک چیزی نگفت ولی ناراحتی تو چشماش موج میزد این چی بود من گفتم من اونو دوست دارم ولی آخه خیلی یهویی شد همه چی
ات. کوک من...
کوک. نمیخوام چیزی بشنوم خوابم میاد خستم(سرد)
ات. کوککک اذیت نکن دیگه
کوک. متاسفم باعث اذیت شدنت شدم
ات. کوک چرا لجبازی میکنی من ی...
کوک. ات گفتم نمیخوام چیزی بشنوم
روی تختش دراز کشیدو پشتشو بهم کردو خوابید
ات. کوک؟..... کوکی؟..... هوفففف
رفتم روی تختش کنارش دراز کشیدمو از پشت بغلش کردم
ات. کوکی جونم؟.... من یه چی گفتم تو چرا به دل میگیری خو..... جوابمو ندی گریه میکنم
من گریه کردنم دست خودم بود هر وقت دلم خواست میتونستم گریه کنم...
ات. هققق کوککک(گریه)
همون لحظه سریع برگشت طرفم
کوک. چیشد؟خوبی؟(نگران)
ات.(خنده)
کوک. هوفففف از دست تو
ات. بغلم کن
کوک. بلند شو برو رو تخت خودت بخواب جا نیس
ات. میگم بغلم کن یعنی چی؟
کوک. الان داری به من دستور میدی؟
ات. اوممم شاید؟
منو تو بغلش کشیدو به خودش فشرد
کوک. دوست دارم با اینکه...
ادامه دارد...
حمایت کنید🥹❤
۶.۳k
۱۴ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.