𝒫𝒶𝓇𝓉 𝟣
#𝒫𝒶𝓇𝓉_𝟣
𝓐𝓷𝔂𝓪'𝓼 𝓶𝓮𝓶𝓸𝓻𝓲𝓮𝓼
با اون که مه عمیقی وجود داره میتونم شهرو ببینم.حتی آدماش!
برادر و خواهر کوچیکی که روی گودال های آب میپرن،خانواده هایی که دارن خرید میکنن،دوستایی که روی صندلی های کافه نشستن و باهم میخندن و زوج هایی که زیر چتر باهم قدم میزنن. اما من تنها روی کوهم و دارم به آهنگی که توی هندزفریم پلی میشه گوش میکنم.
قراره بریم سئول. نمیدونم چقد راهه از فرانسه تا کره. در هر صورت من از ارتفاع میترسم و الانم که قراره سوار هواپیما بشیم و بدتر.دیگه بهتره برم از ماریا خداحافظی کنم.
۱۰ مین بعد...
"سلام ماریا
^سلام آنیا. خوبی؟ کی میرین؟
و بعد همو بغل کردیم...
"الان قراره بریم.اومدم بهت یه هدیه بدم و خداحافظی کنم
^ممنونممممم آنیا
بعد هم بهش کادوم رو دادم.یه گردنبند ست قلب سیاه و سفید بود.سیاهش رو خودم داشتم.بعد هم از هم خداحافظی کردیم.البته قبلش اونم بهم یه دستبند ست داد که روشون نوشته بود: دوستانی برای همیشه...
منم ازش تشکر کردم و خداحافظی کردم.
ده مین بعد...
رسیدیم به فرودگاه و ...
𝓐𝓷𝔂𝓪'𝓼 𝓶𝓮𝓶𝓸𝓻𝓲𝓮𝓼
با اون که مه عمیقی وجود داره میتونم شهرو ببینم.حتی آدماش!
برادر و خواهر کوچیکی که روی گودال های آب میپرن،خانواده هایی که دارن خرید میکنن،دوستایی که روی صندلی های کافه نشستن و باهم میخندن و زوج هایی که زیر چتر باهم قدم میزنن. اما من تنها روی کوهم و دارم به آهنگی که توی هندزفریم پلی میشه گوش میکنم.
قراره بریم سئول. نمیدونم چقد راهه از فرانسه تا کره. در هر صورت من از ارتفاع میترسم و الانم که قراره سوار هواپیما بشیم و بدتر.دیگه بهتره برم از ماریا خداحافظی کنم.
۱۰ مین بعد...
"سلام ماریا
^سلام آنیا. خوبی؟ کی میرین؟
و بعد همو بغل کردیم...
"الان قراره بریم.اومدم بهت یه هدیه بدم و خداحافظی کنم
^ممنونممممم آنیا
بعد هم بهش کادوم رو دادم.یه گردنبند ست قلب سیاه و سفید بود.سیاهش رو خودم داشتم.بعد هم از هم خداحافظی کردیم.البته قبلش اونم بهم یه دستبند ست داد که روشون نوشته بود: دوستانی برای همیشه...
منم ازش تشکر کردم و خداحافظی کردم.
ده مین بعد...
رسیدیم به فرودگاه و ...
۱.۲k
۰۳ آبان ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.