فیک کور پارت۲۴
ار ام:اگر میخواید امشب پیش یکی بخوابید که خیالتون راحت باشه.
ا/ت:اره اگر میشه امشب من پیش یکی از شماها بخوابم تا خیالم راحت باشه.
وی:اگر بخواید امشب همه با هم تو پذیرایی بخوابیم شما هم توی اتاق بخوابید ولی درو پیچ کنید،ما مواظبیم.
ا/ت:اره این بهتر...مرسی،ببخشید بد خوابتون کردم.
شوگا:حالا این یادداشتو فراموش کنید و راحت بخوابید.
ا/ت:باشه مرسی.
ار ام:خانم یونگ هرچی لازم داشتید بگید.
ا/ت:باشه ممنونم.
اعضا شب بخیر میگن و میرن و ا/ت درو پیچ میکنه و سعی میکنه که بخوابه که یهو یه گربه صدا میکنه و ا/ت دوباره میپره ولی دوباره میخوابه.
صبح.
ا/ت پا میشه و یه لباس خوب میپوشه و از اتاق میره بیرون.
ا/ت:سلام صبح همگی بخیر.
ار ام و بقیه ی اعضا:سلام صبح بخیر.
جیمین:ا/ت حاضر شو و یه چیزی هم بخور میخوایم بریم موتور سواری.
ا/ت:الان؟
جیمین:اره سر راه میریم موتوره تو رو هم بر میداریم.
ا/ت:باشه.
ا/ت میره یکم قهوه میخوره و میره یه کراپ با رنگ طوسی و با خط های افقیه ی مشکی میپوشه و یه شلوار مشکی.
ا/ت:جیمین من حاضرم.
جیمین:خوبه بیا بریم.
جیمین و ا/ت میرن و سوار موتور میشن.
جیمین:بیا این کلاه رو تو بزار.
ا/ت:نمیخواد تو داری میرونی تو بزار.
جیمین:نه تو بزار(کلاه رو میزاره سرش.)
خطرناکه.
ا/ت:مرسی...حالا بریم.
جیمین شروع میکنه به حرکت و ا/ت جیمینو محکم بغل میکنه تا نیافته.
جیمین:ا/ت...نترسیدی که؟(با لحن مسخره کردن.)
ا/ت:نه خیر.
جیمین:خوبه پس محکم بشین.
جیمین تند تر میره و ا/ت جیمینو محکم تر بغل میکنه.
ا/ت:جیمین من چون تو داری میرونی یکم ترسیدم...به نظرت سریع نمیری؟
جیمین:نه،تو به این میگی سریع؟ تازه این سرعته کمشه...حالا محکم تر بشین و منو محکم تر بغل کن.
جیمین شروع میکنه به سرعت گرفتن.
ا/ت:نه...نه یکم ارومتر....جیمین!(با داد.)
جیمین:تو که نمیترسیدی؟
ا/ت:اما الان ترسیدم.
جیمین:باشه اروم میرم،که نترسی.(سرعتشو خیلی خیلی کم میکنه.)
ا/ت:نه انقدر اروم.(میزنه تو سر جیمین.)
ا/ت به یه دوچرخه سوار که پیرمرده اشاره میکنه.
ا/ت:این داره از ما سریع تر میره!
جیمین:باشه...باشه.
جیمین دوباره تند میره.
لایک🫀
ا/ت:اره اگر میشه امشب من پیش یکی از شماها بخوابم تا خیالم راحت باشه.
وی:اگر بخواید امشب همه با هم تو پذیرایی بخوابیم شما هم توی اتاق بخوابید ولی درو پیچ کنید،ما مواظبیم.
ا/ت:اره این بهتر...مرسی،ببخشید بد خوابتون کردم.
شوگا:حالا این یادداشتو فراموش کنید و راحت بخوابید.
ا/ت:باشه مرسی.
ار ام:خانم یونگ هرچی لازم داشتید بگید.
ا/ت:باشه ممنونم.
اعضا شب بخیر میگن و میرن و ا/ت درو پیچ میکنه و سعی میکنه که بخوابه که یهو یه گربه صدا میکنه و ا/ت دوباره میپره ولی دوباره میخوابه.
صبح.
ا/ت پا میشه و یه لباس خوب میپوشه و از اتاق میره بیرون.
ا/ت:سلام صبح همگی بخیر.
ار ام و بقیه ی اعضا:سلام صبح بخیر.
جیمین:ا/ت حاضر شو و یه چیزی هم بخور میخوایم بریم موتور سواری.
ا/ت:الان؟
جیمین:اره سر راه میریم موتوره تو رو هم بر میداریم.
ا/ت:باشه.
ا/ت میره یکم قهوه میخوره و میره یه کراپ با رنگ طوسی و با خط های افقیه ی مشکی میپوشه و یه شلوار مشکی.
ا/ت:جیمین من حاضرم.
جیمین:خوبه بیا بریم.
جیمین و ا/ت میرن و سوار موتور میشن.
جیمین:بیا این کلاه رو تو بزار.
ا/ت:نمیخواد تو داری میرونی تو بزار.
جیمین:نه تو بزار(کلاه رو میزاره سرش.)
خطرناکه.
ا/ت:مرسی...حالا بریم.
جیمین شروع میکنه به حرکت و ا/ت جیمینو محکم بغل میکنه تا نیافته.
جیمین:ا/ت...نترسیدی که؟(با لحن مسخره کردن.)
ا/ت:نه خیر.
جیمین:خوبه پس محکم بشین.
جیمین تند تر میره و ا/ت جیمینو محکم تر بغل میکنه.
ا/ت:جیمین من چون تو داری میرونی یکم ترسیدم...به نظرت سریع نمیری؟
جیمین:نه،تو به این میگی سریع؟ تازه این سرعته کمشه...حالا محکم تر بشین و منو محکم تر بغل کن.
جیمین شروع میکنه به سرعت گرفتن.
ا/ت:نه...نه یکم ارومتر....جیمین!(با داد.)
جیمین:تو که نمیترسیدی؟
ا/ت:اما الان ترسیدم.
جیمین:باشه اروم میرم،که نترسی.(سرعتشو خیلی خیلی کم میکنه.)
ا/ت:نه انقدر اروم.(میزنه تو سر جیمین.)
ا/ت به یه دوچرخه سوار که پیرمرده اشاره میکنه.
ا/ت:این داره از ما سریع تر میره!
جیمین:باشه...باشه.
جیمین دوباره تند میره.
لایک🫀
۸.۶k
۲۵ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.