ویو ات
ویو ات
مامانم خیلی درباره من صحبت می کرد تا اینکه گفت خوشحاله که میخواد شوهرم بده منم که اومقه داشتم شراب می خوردم که یهو با اون حرف مامانم پرید تو گلویم
ات ماماننننننننن
مامان ات چیه من خوب کم کم دارم پیر میشم می خوام نوه هامو ببینم
ات مامان من حالا حالا ازدواج نمی کنم تازه من خیلی خوب می تونم از دست اونی که می خواین منو بهش بدین در برم
مامان ات خوب منو باباتم تو رو به خوب کسی داریم میدیم حتی نمی تونی از دستش فرار کنی
ات ک..ی
می خوای ادامش رو بخونی 🥵🥵🥵😉
بیا تو اینجا @yuna-jimin-bts تا از پارت اول تا پارت جدید رو بخونی🥵😉😉😉
مامانم خیلی درباره من صحبت می کرد تا اینکه گفت خوشحاله که میخواد شوهرم بده منم که اومقه داشتم شراب می خوردم که یهو با اون حرف مامانم پرید تو گلویم
ات ماماننننننننن
مامان ات چیه من خوب کم کم دارم پیر میشم می خوام نوه هامو ببینم
ات مامان من حالا حالا ازدواج نمی کنم تازه من خیلی خوب می تونم از دست اونی که می خواین منو بهش بدین در برم
مامان ات خوب منو باباتم تو رو به خوب کسی داریم میدیم حتی نمی تونی از دستش فرار کنی
ات ک..ی
می خوای ادامش رو بخونی 🥵🥵🥵😉
بیا تو اینجا @yuna-jimin-bts تا از پارت اول تا پارت جدید رو بخونی🥵😉😉😉
۳۴۱
۰۱ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.