شخصیت پنهانی
شخصیت پنهانی
پارت:۱
سومین ویو:
امروز هم مثل دیروز تکراری همش همینه.صبح از خواب بیدار شدم و یه دوش ۱۰ مینی گرفتم موهامو خشک کردم لباس مدرسه پوشیدم و یکم تینت و کانسیلر زور چشمم زدم تا گودی چشمم معلوم نشه
مثل همیشه باید پیاده برم
اها خودمو معرفی نکردم
سلام من سومین هستم تنها دختر خاندان اصلی کانگ البته من دختر عمو و پسر عمو هم دارم که اسمشون هانا وهیونجین هس
من بخاطر رسوم خانواده ی کانگ (همون که گفتم)نمیتونم خودمو به همه معرفی کنم پس فامیلی جعلیم کیم هس همه فکر میکنن پدر مادر فیک من یعنی خانم کانگ و اقای کیم از خانوادشون ترد شدن وگرنه منم توی عمارت کیم بودم
خب رسوم اصلی و قدیمی ما اینه که فرزندان خاندان فرعی و اصلی
کانگ&پارک
جانگ&مین
کیم&جعون
باهم ازدواج کنن کسانی که راضی نیستن هم از خاندان ترد میشن و حق انتخاب دارم اما چون من اختیارم دست خانوادمه مجبورم با پسر خانواده ی اصلی پارک ازدواج کنم با این حال که خودش هم راضی نسیتو اینکه توی مدرسه بهم قلدری میشه و من از این کار بپم میاد اما چون مدرسه برای عمومه پدر و پدربزرگم میفهمن من چیکار کردم پس نمیتونم جوابشون رو بدم
وارد مدرسه شدم که دیدم همه با ماشین میان اما من چی ویاده چون همه فکر میکردن که من بورسیه گرفتم
به بخت و اقبالم خنده کردم و وارد کلاس شدم روتخته نوشه بود:
هرزه ،سومین برا یه شب چقدر میگیری و...
رفتم و با حرص همرو پاک کردم و نشستم
که یونا گفا:چرا پاک کردی میزاشتی میموند
سومین :خاستم بهت بی احترامی کنم و لقباتو پاک کنم ببخشید
جیمین:چیه هار شدی یه دو روز باهات کاری نداشتیم وحشی شدی کثافت(عربده)
یه پوز خند زدم و رومو برگردوندم که استاد اومد
سرکلاس فقط داشتم به خودم میگفتم که فقط پنج روز مونده تا به پات بیوفتن
اره درسته پنج روز دیگه تولد منه و روز مهمونی شکفتن
زنگ خورد که هانا اومد پیشم همه فکر می کردن که ما فقط دوست صمیمیم ،اما نمی دونستن که ما دختر عموی همیم
با هانا رفتیم بوفه یه شیر کاکائو گرفتیم و خوردیم
وقت ناهار/
.........
واسه این پارت شرط نمی زارم تا فیکم جا بیوفته
(یه نفر اومد گفت که تو کپی کردی و میخام تو پست بعد ثابت کنمو اینکه اینا همه از تخیلات منه و ساخته ی ذهن منه پس از کسی اصکی نرفتم اما اگه اصکی ببینم گزارش میدم)
بایی❤️تا فردا دلم نیومد تا فردا صبر کنم
راستی من پنجشنبه نمی تونم پارت بزارم چون امتحان تیزهوشان دارم فعلا تا ۴شنبه
پارت:۱
سومین ویو:
امروز هم مثل دیروز تکراری همش همینه.صبح از خواب بیدار شدم و یه دوش ۱۰ مینی گرفتم موهامو خشک کردم لباس مدرسه پوشیدم و یکم تینت و کانسیلر زور چشمم زدم تا گودی چشمم معلوم نشه
مثل همیشه باید پیاده برم
اها خودمو معرفی نکردم
سلام من سومین هستم تنها دختر خاندان اصلی کانگ البته من دختر عمو و پسر عمو هم دارم که اسمشون هانا وهیونجین هس
من بخاطر رسوم خانواده ی کانگ (همون که گفتم)نمیتونم خودمو به همه معرفی کنم پس فامیلی جعلیم کیم هس همه فکر میکنن پدر مادر فیک من یعنی خانم کانگ و اقای کیم از خانوادشون ترد شدن وگرنه منم توی عمارت کیم بودم
خب رسوم اصلی و قدیمی ما اینه که فرزندان خاندان فرعی و اصلی
کانگ&پارک
جانگ&مین
کیم&جعون
باهم ازدواج کنن کسانی که راضی نیستن هم از خاندان ترد میشن و حق انتخاب دارم اما چون من اختیارم دست خانوادمه مجبورم با پسر خانواده ی اصلی پارک ازدواج کنم با این حال که خودش هم راضی نسیتو اینکه توی مدرسه بهم قلدری میشه و من از این کار بپم میاد اما چون مدرسه برای عمومه پدر و پدربزرگم میفهمن من چیکار کردم پس نمیتونم جوابشون رو بدم
وارد مدرسه شدم که دیدم همه با ماشین میان اما من چی ویاده چون همه فکر میکردن که من بورسیه گرفتم
به بخت و اقبالم خنده کردم و وارد کلاس شدم روتخته نوشه بود:
هرزه ،سومین برا یه شب چقدر میگیری و...
رفتم و با حرص همرو پاک کردم و نشستم
که یونا گفا:چرا پاک کردی میزاشتی میموند
سومین :خاستم بهت بی احترامی کنم و لقباتو پاک کنم ببخشید
جیمین:چیه هار شدی یه دو روز باهات کاری نداشتیم وحشی شدی کثافت(عربده)
یه پوز خند زدم و رومو برگردوندم که استاد اومد
سرکلاس فقط داشتم به خودم میگفتم که فقط پنج روز مونده تا به پات بیوفتن
اره درسته پنج روز دیگه تولد منه و روز مهمونی شکفتن
زنگ خورد که هانا اومد پیشم همه فکر می کردن که ما فقط دوست صمیمیم ،اما نمی دونستن که ما دختر عموی همیم
با هانا رفتیم بوفه یه شیر کاکائو گرفتیم و خوردیم
وقت ناهار/
.........
واسه این پارت شرط نمی زارم تا فیکم جا بیوفته
(یه نفر اومد گفت که تو کپی کردی و میخام تو پست بعد ثابت کنمو اینکه اینا همه از تخیلات منه و ساخته ی ذهن منه پس از کسی اصکی نرفتم اما اگه اصکی ببینم گزارش میدم)
بایی❤️تا فردا دلم نیومد تا فردا صبر کنم
راستی من پنجشنبه نمی تونم پارت بزارم چون امتحان تیزهوشان دارم فعلا تا ۴شنبه
۶.۵k
۳۰ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.