بیرون بودم تا رسیدم خونه بابام سریع اومد بغلم کرد

بیرون بودم تا رسیدم خونه بابام سریع اومد بغلم کرد و گفت ممنون که هستی
اومدم بگم قربونت که دیدم پلاستیک زباله دستمه دارم میبرم سر کوچه
دیدگاه ها (۰)

ظهر از باشگاه جنازه رسیدم خونه ولو شدم رو مبل

دختره گوشیشو آورده بفروشه میگم خانوم گوشیتون کارتن داره؟

مرد روستایی به زنش میگه: میدی؟...

شازده کوچولو گفت:غمگین تر از اینکه بری تا دلشون برات تنگ

تکپارتی درخواستی از کوک

رمان اوشی نوکوقسمت دوم🔮گفتم چطوره بد مدرسه برم دنبالشون🙂حوصل...

اَبرو های زشتی دارم ولی زیبا گریه میکنم انشا را نخوانده ۲۰ م...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط