این قدر میمونه قویی تا به انتقامش برسه و هما رو نابود کنه
این قدر میمونه قویی تا به انتقامش برسه و هما رو نابود کنه
ولی هنوز اون فرشتع به شیاطین تبدیل شده در درونش یه شیاطین اما در بیرونش فرشته یکم باقی مونده بخاطره همین همه میبینش خوش میادش اما درونش رو نمیتونن ببین که کلان اگ اون فرشته دوباره برگرده اول باید از شر این هنه شیاطین خلاص بشه تا بتونه یه نفس عمیق بکشه چون اگه برگرده و شیاطین باشه دوباره زخم میخوره اما اون زخمی خورده که هیچ وقت جاش نمیره
پس اول باید از شیاطین ها خلاص بشه تا بتونه دوباره یه فرشته ی کامل و خب و مهربون باشه
خودش تنهایی زمین خورده و خودش تنهای باید پا بشه اینم داستان فرشته کوچولومون که هنوز ادامه داره داستان بعدی که وقتی انجام داد برلت طریف میکنم
فعلا هیچی معلوم نیس فعلا اون شیاطین درونشه و شایدم نتونست انتقامشو بگیره یا اکه گرفت شاید برای همیشه شیاطینشو نگه داشته باشه فعلا معلوم نیس اینده خبری ندالم بزار بعد که معلوم شد میگم داستانشو.
ادامه دارند؟♥💔
میدنم ترسناکه و باور نمیکنی اما کاملا حقیقته باور کنی یا که نظره خودته به خودت ربط داله من که بازم داستان خودمو میگم دوص دالی باور کن یا نکن اما داستانش حقیقت داله و بر صورت زندگی واقعی یه شخص اومده که فعلا اسمشو نمیگم وقتی انتقامشو گرفت میگم خب اگه کاری ندالی من رفتم بابای👋♥💔...!!!
پس اول باید شیاطینشو ول کنه که کار هر کسی نیس
همون یه شیاطین داریم درس مثله این فرشته کوچولو این فرشته اذیتش کردن از این حرف ها اما ما چی ما هم درس شبیه این هستیم فرشته ها شیطان میشن
شیطانم یه روز فرشته بود مگه نه ما هم درس اینه اینیم از فرشته به شیطان چه داستان قشنگیه هعییی روزگار اما این میخاد انتقام بگیره
و حتی جونشو به خطر بندازه بازم میگیره
اما ما چی ما حتی نمیتونیم پاچمو بکشیم بالا چه برسه انتقام همون نقشه ی ذهن خودمونه اما اون قسم خورد میگیره ما هر چقدرم بخوریم تهش کی برندست شیطان پس بگیم شیطان از فزشته زورش بیشتره و حتی شیطانه که اخرش برنده میشه هعی ایششش ما همون شیطانیم و از قبل هم معلوم میشد شیطان میشدیم
یه چیز دیگه بود میخاستم بگم که یادم رفت هر چی زور میزنم نه یادم نمیاد🤷♀️
حالا هر وقت یادم اومد میگمهعی روز گار اصلا ولش بیا بچسبیم داستان فرشته که ادامش نیومده باش
فعلا بای...!
و اصکی هم ازاده میتونید اصکی برید تا همه بشنوند داستان رو
ولی هنوز اون فرشتع به شیاطین تبدیل شده در درونش یه شیاطین اما در بیرونش فرشته یکم باقی مونده بخاطره همین همه میبینش خوش میادش اما درونش رو نمیتونن ببین که کلان اگ اون فرشته دوباره برگرده اول باید از شر این هنه شیاطین خلاص بشه تا بتونه یه نفس عمیق بکشه چون اگه برگرده و شیاطین باشه دوباره زخم میخوره اما اون زخمی خورده که هیچ وقت جاش نمیره
پس اول باید از شیاطین ها خلاص بشه تا بتونه دوباره یه فرشته ی کامل و خب و مهربون باشه
خودش تنهایی زمین خورده و خودش تنهای باید پا بشه اینم داستان فرشته کوچولومون که هنوز ادامه داره داستان بعدی که وقتی انجام داد برلت طریف میکنم
فعلا هیچی معلوم نیس فعلا اون شیاطین درونشه و شایدم نتونست انتقامشو بگیره یا اکه گرفت شاید برای همیشه شیاطینشو نگه داشته باشه فعلا معلوم نیس اینده خبری ندالم بزار بعد که معلوم شد میگم داستانشو.
ادامه دارند؟♥💔
میدنم ترسناکه و باور نمیکنی اما کاملا حقیقته باور کنی یا که نظره خودته به خودت ربط داله من که بازم داستان خودمو میگم دوص دالی باور کن یا نکن اما داستانش حقیقت داله و بر صورت زندگی واقعی یه شخص اومده که فعلا اسمشو نمیگم وقتی انتقامشو گرفت میگم خب اگه کاری ندالی من رفتم بابای👋♥💔...!!!
پس اول باید شیاطینشو ول کنه که کار هر کسی نیس
همون یه شیاطین داریم درس مثله این فرشته کوچولو این فرشته اذیتش کردن از این حرف ها اما ما چی ما هم درس شبیه این هستیم فرشته ها شیطان میشن
شیطانم یه روز فرشته بود مگه نه ما هم درس اینه اینیم از فرشته به شیطان چه داستان قشنگیه هعییی روزگار اما این میخاد انتقام بگیره
و حتی جونشو به خطر بندازه بازم میگیره
اما ما چی ما حتی نمیتونیم پاچمو بکشیم بالا چه برسه انتقام همون نقشه ی ذهن خودمونه اما اون قسم خورد میگیره ما هر چقدرم بخوریم تهش کی برندست شیطان پس بگیم شیطان از فزشته زورش بیشتره و حتی شیطانه که اخرش برنده میشه هعی ایششش ما همون شیطانیم و از قبل هم معلوم میشد شیطان میشدیم
یه چیز دیگه بود میخاستم بگم که یادم رفت هر چی زور میزنم نه یادم نمیاد🤷♀️
حالا هر وقت یادم اومد میگمهعی روز گار اصلا ولش بیا بچسبیم داستان فرشته که ادامش نیومده باش
فعلا بای...!
و اصکی هم ازاده میتونید اصکی برید تا همه بشنوند داستان رو
۵.۱k
۲۸ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.