درد بی درمانی ست دلتنگی
دردِ بی درمانی ست دلتنگی ..
وقتی به سراغم می آید
توانِ رهایی ندارم
مرا در برمی گیرد
استخوانهایم را می فشارد
تا خودِ مرگ می بَرَد و باز می گرداند ..
گلویِ بُغضم را می بُرَد
سیلابی بِراه می اندازد ..
بنیادم را فرو می ریزد ..
دردِ بی درمانی ست دلتنگی ...
#باران_قیصری
وقتی به سراغم می آید
توانِ رهایی ندارم
مرا در برمی گیرد
استخوانهایم را می فشارد
تا خودِ مرگ می بَرَد و باز می گرداند ..
گلویِ بُغضم را می بُرَد
سیلابی بِراه می اندازد ..
بنیادم را فرو می ریزد ..
دردِ بی درمانی ست دلتنگی ...
#باران_قیصری
- ۴۲۲
- ۱۷ تیر ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط