داستانک

داستانک

روزی مردی با مشاهده آگهی شرکت مایکروسافت برای استخدام یک سرایدار به آنجا رفت. در راه به امید یافتن یک شغل خوب کمی خرید کرد. در اتاق مدیر همه چیز داشت به خوبی پیش می‌رفت تا اینکه مدیر گفت: اکنون ایمیل‌تان را بدهید تا ضوابط کاری‌تان را برای‌تان ارسال کنیم.
مرد گفت: من ایمیل ندارم. مدیر گفت: شما می‌خواهید در شرکت مایکروسافت کار کنید ولی ایمیل ندارید. متاسفم من برای شما کاری ندارم. مرد ناراحت از شرکت بیرون آمد و چیزهایی که خریده بود را در همان حوالی به عابران فروخت و سودی هم عایدش شد.
دیدگاه ها (۱)

.برهنه به بستر بی‌کسی مُردن، تو از یادم نمی‌روی خاموش به رسا...

بعضی وقت ها از خودت هم بدت می آید .بعضی وقت ها خودت را براند...

ساختن واژه ای به نام «فردا» بزرگترین اشتباه انسان بود،تا زما...

آنکه می گوید دوستت می دارم خنیاگر غمگینی ست که آوازش را از د...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط