تو که باشی غزل ها را مهیا میکنم هر شب
تو که باشی غزل ها را مهیا میکنم هر #شب
برایت قافیه در شعــر ها جا میکنم هر #شب
کمی با موج هایم در غزل هایم فرو رفتـــم
برای ساحل چشمت ، چه غوغا میکنم هر #شب
برای صخره،ماندن در کنار آب راحت نیسـت
من این وابستگی را با تو دریا میکنم هر #شب
میان«ماندن»و«بودن»،تفاوت هاست،میدانی
برای بودنــت ، شب را چه تنها میکنم هــر #شب
تو در اعماق این جان و درودن هر نفس هستی
درون شیشه ی باران،تو را ها میکنم هر #شب!
ببین!یک شعر را با یاد تو در دفترم گفتم
من این دیوان تنها را،چه زیبا میکنم هر #شب
برایت قافیه در شعــر ها جا میکنم هر #شب
کمی با موج هایم در غزل هایم فرو رفتـــم
برای ساحل چشمت ، چه غوغا میکنم هر #شب
برای صخره،ماندن در کنار آب راحت نیسـت
من این وابستگی را با تو دریا میکنم هر #شب
میان«ماندن»و«بودن»،تفاوت هاست،میدانی
برای بودنــت ، شب را چه تنها میکنم هــر #شب
تو در اعماق این جان و درودن هر نفس هستی
درون شیشه ی باران،تو را ها میکنم هر #شب!
ببین!یک شعر را با یاد تو در دفترم گفتم
من این دیوان تنها را،چه زیبا میکنم هر #شب
- ۱.۳k
- ۲۷ خرداد ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۴)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط