مال من باش
مال من باش
پارت دوم
که یهو لونا صدام کرد
لونا: پارک ا/ت
برگشتم پشت سرمو نگاه کردم دیدم اکیپ از خود راضیا پشت سرم ایستادن همینو کم داشتم
ا/ت: هان
لونا: ازت خوشم نمیاد بهتره جلو چشمام نباشی
ا/ت: نه بابا دیگه چی خوشت نمیاد ازم پس گمشو جلو دید نباش
لونا: دختره هرزه
کوک: لونا بشین حالا کتک میخوری من حوصله ندارم دهنت سه متر باز باشه
لونا: من کجا گریه میکنم اون دختره منو بزنه صب کن دارم براش
یهو به شدت سمت من اومد که به من نرسید یکی از پشت موهاشو کشید و پرتش کرد زمین بله لاریسا بود
لاریسا: ببین منو چنان بزنمت صدا هاپ هاپ (سگ) بدی
لونا: یا امام زاده بیژن تو چی میگی (امام زاده بیژن تو کره جنوبی یکی منو از برق بکشه 🤣)
تاریسا با تمام جدیت براش زبون دراورد اومد سمتم و رفتیم سر یه میز موهای لونا شبیه برق گرفته ها بود داشتم شیرمو باز میکردم که یهو قیافه لونا امود توی ذهنم و کل شیر ریخت رو لباسم لاریسا از اون دسته ادما هست که مثل اسب ابی میخنده شروع کرد به خندیدن و اینقدر خندید که از پشت افتاد و پاشد ولی کل سالن نگاشون به ما بود رفتم لباسمو تمیز کنم بعد از تمیز کردن وارد کلاس شدم این زنگ زنگ پیانو بود لاریسا و اون اکیپ چرت اونجا نبودن فقط تهیونگ بود وقتی نوبت تهیونگ شد شروع کرد به پیانو زدن انگار یه ادم دیگه بود خیلی جذاب بود منم رفتم پیانو زدم بعد از تموم شدن بچه ها برام دست زدن
استاد: اقای کیم و خانم پارک شما از حالا گروه پیانو مدرسه ما هستین
ا/ت: ودف یعنی چی منو اون اقا که حتی بلد نیست حرف بزنه تو یه گروه باشم امکان نداره (توی دلش گفت)
خب بچه ها باید برای یه مدت باهم تمرین کنین
تهیونگ:اما استاد....
استاد:اما پما نداریم همین که گفتم
بعد رفتن استاد و بچه ها تهیونگ اومد سمتم
تهیونگ: ببین اگر یه نوت خراب کنی از همین پنجره پرتت میکنم پایینا گفته باشم
ا/ت: تو خودت حواست باشه سرتو نکوبم
به دیوار بعد بیا حرف بزن
تهیونگ: تا الان چرت و پرت به این چرت و پرتی نشنیدم (فرزندم چی گفتی اصلا😂🤣)
ا/ت: فهمت به حرفام نمیرسه اره بای بده (مگه خونه خالس بای بده چی میگی باید تمرین کنین🤣)
تهیونگ: من بای بدم برو بینیم بابااا برو بزار باد بیاد بابااا
ویو ا/ت
رفتم سمتش که بزنمش پام سر خورد و پشتک زدم بعد تهیونگ شروع کرد به خنده های شیشه پاکنی پاشدم دوباره برم سمتش که دهنشو ببندم دوباره تو همون نقطه سر خوردم و افتادم رو تهیونگ خندش قطع شد گرمای نفسشو حس میکردم.....
حمایتم کنید مرسی
شرط ها
۱۵لایک
۱۵کامنت
#ارمی#بی.تی.اس#سناریو#فیک#وانشات
#تهیونگ#V
پارت دوم
که یهو لونا صدام کرد
لونا: پارک ا/ت
برگشتم پشت سرمو نگاه کردم دیدم اکیپ از خود راضیا پشت سرم ایستادن همینو کم داشتم
ا/ت: هان
لونا: ازت خوشم نمیاد بهتره جلو چشمام نباشی
ا/ت: نه بابا دیگه چی خوشت نمیاد ازم پس گمشو جلو دید نباش
لونا: دختره هرزه
کوک: لونا بشین حالا کتک میخوری من حوصله ندارم دهنت سه متر باز باشه
لونا: من کجا گریه میکنم اون دختره منو بزنه صب کن دارم براش
یهو به شدت سمت من اومد که به من نرسید یکی از پشت موهاشو کشید و پرتش کرد زمین بله لاریسا بود
لاریسا: ببین منو چنان بزنمت صدا هاپ هاپ (سگ) بدی
لونا: یا امام زاده بیژن تو چی میگی (امام زاده بیژن تو کره جنوبی یکی منو از برق بکشه 🤣)
تاریسا با تمام جدیت براش زبون دراورد اومد سمتم و رفتیم سر یه میز موهای لونا شبیه برق گرفته ها بود داشتم شیرمو باز میکردم که یهو قیافه لونا امود توی ذهنم و کل شیر ریخت رو لباسم لاریسا از اون دسته ادما هست که مثل اسب ابی میخنده شروع کرد به خندیدن و اینقدر خندید که از پشت افتاد و پاشد ولی کل سالن نگاشون به ما بود رفتم لباسمو تمیز کنم بعد از تمیز کردن وارد کلاس شدم این زنگ زنگ پیانو بود لاریسا و اون اکیپ چرت اونجا نبودن فقط تهیونگ بود وقتی نوبت تهیونگ شد شروع کرد به پیانو زدن انگار یه ادم دیگه بود خیلی جذاب بود منم رفتم پیانو زدم بعد از تموم شدن بچه ها برام دست زدن
استاد: اقای کیم و خانم پارک شما از حالا گروه پیانو مدرسه ما هستین
ا/ت: ودف یعنی چی منو اون اقا که حتی بلد نیست حرف بزنه تو یه گروه باشم امکان نداره (توی دلش گفت)
خب بچه ها باید برای یه مدت باهم تمرین کنین
تهیونگ:اما استاد....
استاد:اما پما نداریم همین که گفتم
بعد رفتن استاد و بچه ها تهیونگ اومد سمتم
تهیونگ: ببین اگر یه نوت خراب کنی از همین پنجره پرتت میکنم پایینا گفته باشم
ا/ت: تو خودت حواست باشه سرتو نکوبم
به دیوار بعد بیا حرف بزن
تهیونگ: تا الان چرت و پرت به این چرت و پرتی نشنیدم (فرزندم چی گفتی اصلا😂🤣)
ا/ت: فهمت به حرفام نمیرسه اره بای بده (مگه خونه خالس بای بده چی میگی باید تمرین کنین🤣)
تهیونگ: من بای بدم برو بینیم بابااا برو بزار باد بیاد بابااا
ویو ا/ت
رفتم سمتش که بزنمش پام سر خورد و پشتک زدم بعد تهیونگ شروع کرد به خنده های شیشه پاکنی پاشدم دوباره برم سمتش که دهنشو ببندم دوباره تو همون نقطه سر خوردم و افتادم رو تهیونگ خندش قطع شد گرمای نفسشو حس میکردم.....
حمایتم کنید مرسی
شرط ها
۱۵لایک
۱۵کامنت
#ارمی#بی.تی.اس#سناریو#فیک#وانشات
#تهیونگ#V
۲۷.۶k
۰۷ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.