part15
#part15
عشق ممنوعه🚫❤️
(forbidden love) ♡
وی: چون گوشیمو عوض کرده بودم شمارشو نداشتم اما ادرس خونشو بلد بودم بعد 1 ساعت در راه به خونش رسییدم! از ماشین پیاده شدم و زنگ خونشو رو زدم!
جینای: کارای خونه تموم شده بود نشسته بودم روی کاناپه قهوه میخوردم که زنگ خونه به صدا در اومد!(شبیه داستان سیندرلا شد 😂) رفتم درو باز کردم! تتت تهیو تهیونگ تو اینجا چیکار میکنی؟!
وی: سلام خانم جینای! چیشده هنوز از من میترسی؟!
جینای: سس سلام نه نه چی نه من٠٠٠٠! بفرمایید داخل!
وی: خیل خب ممنون!
جینای: تهیونگ اینجا چیکار میکنه؟! واسش یک قهوه بردم و ازش پرسیدم که: تهیونگ اینجا چی میخوای؟
وی: هیچی اومدم پیش دوست قدیمیم سری بزنم! بده یکی از اعضای بی تی اس اومده خونت؟
جینای: تهیونگ اگر کسی بفهمه چی؟
وی: نگران نباش عزیزم کسی نمیفهمه!
جینای: خیل خب حالا قهوت رو بخور سرد میشه!
وی: راحت با من صحبت کن اینجوری منو خجالت زده میکنی! (داره اذیت میکنه🤭)
جینای: خدای من هیچ تغییری نکرده!
☆ •" @Kpaperin "• ☆
عشق ممنوعه🚫❤️
(forbidden love) ♡
وی: چون گوشیمو عوض کرده بودم شمارشو نداشتم اما ادرس خونشو بلد بودم بعد 1 ساعت در راه به خونش رسییدم! از ماشین پیاده شدم و زنگ خونشو رو زدم!
جینای: کارای خونه تموم شده بود نشسته بودم روی کاناپه قهوه میخوردم که زنگ خونه به صدا در اومد!(شبیه داستان سیندرلا شد 😂) رفتم درو باز کردم! تتت تهیو تهیونگ تو اینجا چیکار میکنی؟!
وی: سلام خانم جینای! چیشده هنوز از من میترسی؟!
جینای: سس سلام نه نه چی نه من٠٠٠٠! بفرمایید داخل!
وی: خیل خب ممنون!
جینای: تهیونگ اینجا چیکار میکنه؟! واسش یک قهوه بردم و ازش پرسیدم که: تهیونگ اینجا چی میخوای؟
وی: هیچی اومدم پیش دوست قدیمیم سری بزنم! بده یکی از اعضای بی تی اس اومده خونت؟
جینای: تهیونگ اگر کسی بفهمه چی؟
وی: نگران نباش عزیزم کسی نمیفهمه!
جینای: خیل خب حالا قهوت رو بخور سرد میشه!
وی: راحت با من صحبت کن اینجوری منو خجالت زده میکنی! (داره اذیت میکنه🤭)
جینای: خدای من هیچ تغییری نکرده!
☆ •" @Kpaperin "• ☆
۱.۵k
۱۴ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.