جان پدر کجاستی

صبح امروز پیامکی دیدم که شعر بود و فی البداهه این غزلک را نوشتم برای دختری به نام کابل جان!
جان پدر کجاستی؟

جرم تو چیست نازنین؟ صدق و صفا و راستی
ای که تو از خدای خود غیر خدا نخواستی

ای به فدای خنده ی زخمی و دلشکسته ات
شکر خدا که همچنان سرخوشی و به پاستی

کابل زخم خورده ام! وقت برای گریه نیست
گریه‌ی با تبسمی، گم شده در خداستی

کابل جان خسته ام! شانه‌ی ما پناه تو
چشم و زبان پارسی! نور دو چشم ماستی

کابل جان چه می‌کشی؟ از دست حرامیان
کابل بی پناه من! قبله ی عشق و راستی!

دختر شعر فارسی! کابل من ! چه می کنی؟
حرف بزن! عزیز من! "جان پدر! کجاستی؟!"
دیدگاه ها (۲)

❌پیشنهاد دانلود ❌بر دشمنان اهل بیت علیهم السلام تا صبح قیامت...

⛅️ امام زمانت را بشناس!اگر فکر میکنید گناهی داشته اید بخو...

نصب پوستر در تهران برای همدردی با قربانیان دانشگاه کابل؛ برج...

جنایتی دیگر از فرزندان سقیفه وهمدردی ملت ایران با ملت افغانس...

راستی دیشب دوباره مست و تنها بی قرارسر درآوردم از آن کوچه از...

پارت ۶

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط